آبان ۰۹، ۱۳۸۹

فاجعه تن فروشی و قاچاق انسان در ایران امروز ـــ جامعه ایرانی جامعه اخلاقی و غرب جامعه ای غیر اخلاقی ؟!؟

هدف این بود که با معیارهای کنونی که محقیقین ایرانی غرب را محکوم به فساد اخلاقی می‌کنند جامعه ایرانی را بررسی کنیم و ببینیم با این معیارها آیا وضع اخلاقی جامعه ایرانی خراب‌تر می‌باشد یا غرب؟! تا بدین جا آمار موجود در مورد استفاده از لوازم آرایش و عمل‌های زیبایی و همچنین خودکشی را در جامعه ایرانی و غربی مقایسه نمودیم و دیدیم که وضعیت جامعه ایرانی نسبت به جوامع غربی از دیدگاه اخلاقی (بر اساس معیارهای جمهوری اسلامی) پایین‌تر می‌باشد. این قسمت را منحصراً به موضوع تن‌فروشی اختصاص می‌دهم. چراکه اولاً تن‌فروشی یکی از معضلات بزرگ جامعه‌ی ایرانی می‌باشد که با سرپوش گذاشتن مسئولین برروی آن این ناهنجاری اجتماعی پنهان مانده است ثانیاً پرداختن به ابعاد گوناگون آن نیازمند صدها مقاله تخصصی می‌باشد، در اینجا، قصد آن است که این فاجعه عظیم نمایان گردد. (قسمت اول)

3. تن فروشی در ایران
تن‌فروشی در ایران وضعیت بسیار اسفناکی دارد این در حالی است که تهیه گزارش و مستند در این زمینه و همچنین ارائه آن به افکار عمومی با موانع و مشکلات فراوانی روبه‌رو است چراکه حاکمیت علاقه‌ای ندارد اینچنین گزارش‌هایی از سطح اجتماع به افکار عمومی برسد و تابوی پوشالی رسانه و مطبوعات میلی آنان را در هم شکند. با این وجود در این زمینه فیلم‌های مستند و گزارش‌های فراوانی وجود دارد، هر کدام از آنها با مشقت فراوانی گردآوری و تنظیم گردیده است، که پرداختن به تک تک آنها خارج از حوصله‌ی این نوشتار می‌باشد. همچنین مشاهدات شخصی نویسنده از وضعیت تن‌فروشی در تهران و وین خود قصه‌ی تکراری و پردردیست که نتیجه و ماحصل تلاش یکایک مسئولین پرتوان و همت ایران کنونی است!! همچنین در این نوشتار از مشاهدات شخصی وبلاگ‌نویسان و مردمان عادی و ... نیز استفاده نخواهم نمود چرا که اگر بخواهیم آنها را نیز نگاهی بیاندازیم نیاز به هزاران هزار برگ کتاب داریم تا خاطرات یکایکمان را در این زمینه برروی کاغذ بیاوریم و این نوشتار تنها مجالی اندک برای گشودن پنجره‌ایست که سال‌های سال است در این کشور پیدای پنهان مانده است.

نزدیک به دو سال پیش سعید مدنی یکی از صاحب نظران و پژهشگران مسائل اجتماعی ایران با اتمام یک تحقیق میدانی گسترده تغیرات گسترده‌ای را در بین جامعه‌ی تن‌فروشان شهر تهران چه از نظر جمعیت و چه سن و ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی نشان داده است. قسمتی از مصاحبه ایشان را با مهدی افروزمنش در ادامه می‌آوریم:
س: به نتایج بسیار جالبی دست یافتید که با توجه به نتایج پژوهش سال 1347 سند معتبری است برای سنجش کارایی سیاست‌های اجتماعی کشور در 40 سال گذشته ؟
ج: واقعیت این است که مطالعات پیرامون تن‌فروشی در ایران و نتایج آن را از زوایای مختلفی می‌توان مورد بررسی قرار داد. اما با این وجود باز هم تغییرات به وجود آمده از سال 47 تا به امروز برای خود من هم جالب توجه بود. ویژگی‌های فردی و خانوادگی این زنان تفاوت های چشمگیری با گذشته پیدا کرده است. میانگین سنی‌شان کاهش یافته و گروه‌های جوانتری وارد این حرفه شده‌اند. در سال 1347 یافته ها از میانگین سنی 31 سال زنان روسپی خبر می داد اما در سال 1387 ما به میانگین 27-26 سال دست پیدا کردیم.
س: سن شروع چه سالی است ؟
ج: میانگین مدت تن فروشی در تهران 5 سال است که با این حساب باید از ميانگين سن شروع 22 -21 سالگی برای شروع سخن گفت.
س: در همایش آسیب‌های اجتماعی، از رواج روسپیگری متاهلان نیز به عنوان یک چالش نام برده شد آیا تاییدیه بر این نکته در دست داریم؟
 ج : در واقع می توان گفت برخلاف دهه 40 که عمده زنان تن‌فروش کسانی بودند که پس از شکست در ازدواج به این حرفه کشیده می‌شدند، در حال حاضر با حضور نسبت قابل توجه دختران مجرد و زنان متاهل دربين زنان تن‌فروش مواجه هستیم.
س: در سال 1347 خانم فرمانفرمائيان اشاره دارد که 90 درصد زنان تن فروش بی سواد و یا کم سواد هستند؟
ج: همان طور که گفتم الگوی تن فروشی در حال حاضر در مقايسه با گذشته به شدت تغيير کرده ، در واقع اين تغيير شامل حال همه مشکلات اجتماعی می شود.در مورد ترکيب سنی زنان تن فروش هم اکنون وضعيت کاملا تغيير کرده است، بيش از 90 درصد زنان تن فروش در حال حاضر با سواد هستند و ما با زنانی مواجه شدیم که از تحصیلات دانشگاهی نیز برخوردار بودند، حتی بالاتر از کارشناسی هم در میان ایشان بود. جالب اینکه این جابجایی سرعت بالایی هم داشته والبته هم راستا با تغییرات سواد در سطح کلی جامعه است. نکته دیگری که جای تامل دارد این است که حدود 70 درصد زنان مورد بررسی در این پژوهش یا در تهران متولد شده اند و یا اینکه مدت زیادی است که در تهران زندگی می کنند. این روند نیز تقریبا عکس نتایج سال 1347 و پژوهش خانم فرمانفرما است در آن دوره اکثريت زنان تن‌فروش کسانی بودند که به تهران مهاجرت کرده بودند.
س: مشتریان این زنان غالبا چه مردانی هست؟
ج: در اين مطالعه به نظر زنان تن فروش مشتريان بيشتر در گروه سنی 30-50 سال قرار دارند يعنی ميانسالان بيش از نيمی از مشتريان را شامل می شوند ، پس از اين گروه سنی جوانان (گروه سنی 18-29سال) قرار دارند.به گفته زنان بيش از نيمی از مشتريان متاهل هستند و اغلب تحصيلات متوسطه و عالی دارند. نکته جالب در اين يافته ها آن بود که اغلب قضاوت اخلاقی زنان تن فروش در باره مشتريان منفی بود. در چند مورد وقتی پرسشگر به اشتباه اصطلاح روسپی را در سئوال بکار برده بود آنها معترض شده بودند که اين نسبت شايسته مشتريان ما خصوصا متاهلين است.
در گزارشی در رادیو بین المللی فرانسه آمده است: "بر اساس برخی آمار، نود درصد زنان تن فروش در تهران باسواد هستند و در شهر تهران، میانگین سنی زنان تن فروش ۲۱ سال است، در حالیکه در سال ۱۳۴۷ این میانگین سنی ۳۱ سال بوده است." یعنی در طول این چهل سال و اندی، 10 سال میانگین سنی تن فروشی کاهش پیدا کرده است، و تن‌فروشان باسواد شده‌اند. این آمار در ذات خود بسیار تاثربرانگیز است اما این گزارش‌های دیگری نیز وجود دارد که وضعیت اسفناک‌تری را ترسیم می‌کنند. برای مثال در گزارشی دیگر آمده است: "سن فحشا در ايران پايين است سن دختران فراري 9 سال و بحراني اعلام می‌کند. بر اساس آمار به دست آمده از دختران فراري در شهر تهران، ميانگين سن دختران فراري 9تا 17سال است. همچنين گزارش ايلنا در همان سال از يک كارشناس آسيب هاي اجتماعي، آمار مراكز فحشا در سطح شهر تهران را 8 هزار باند اعلام كرد. طبق آمار در مدت 7 سال متوسط سن فحشا از 28 سال به زير 20 سال رسيده ودر حال حاضر كف اين سن تا 13 سالگي پايين آمده يعني در ميان نوجوانان به طور روزافزوني گسترش يافته است. بين 300 تا 600 هزار زن خودفروش در جامعه ما قابل رديابي هستند و بسياري از دانش آموزان دبيرستاني اين معضل اجتماعي را به طور رسمی مي پذيرند."
در گزارشی از سایت خبرآنلاین می‌خوانیم: "سال 85 را باید تنها سالی دانست که چندتن از مسئولان کشور و پژوهشگران، رغم تقریبی این زنان را 300 هزارنفر اعلام کردند. در آن زمان برای اولین بار این پژوهشگران، دفتر امور آسیب دیدگان  اجتماعی بهزیستی زنگ خطر پایین آمدن سن زنان روسپی خبر دادند. در بررسی که در آن زمان در خصوص گروه سنی زنان خیابانی انجام شد از بین شش هزار و 53 زن خیابانی که در کل کشور زندانی بودند، دختران بین 12 تا 25 سال، بیشترین تعداد را تشکیل می‌دادند. از سوی دیگر در سال‌های اخیر افزایش فرار دختران از خانه، به افزایش تعداد زنان خیابانی در کشور کمک کرده است. بنا به اعلام سازمان بهزیستی «در نه ماهه اول سال 88، 397 نفر دختر فراری در خانه‌های سلامت بهزیستی‌پذیرش شدند و تعداد زیادی از آنها توسط مراکز مداخله در بحران به منازلشان بازگشت داده شده‌اند اما پیش‌بینی می‌شود که بین دو هزار و 500 تا سه هزار دختر فراری در کشور وجود داشته باشد.»"
http://pixdaus.com/index.php?pageno=4&tag=man&sort=tag
در گزارشی با عنوان رواج بی‌سابقه صیغه در ایران می‌‌خوانیم: "صيغه در ايران رشد تکان دهنده ای پيدا کرده است. روزنامه ايران در اين مورد آمار روشنی داده است که تنها نوک کوه يخ را نشان ميدهد، زيرا مبنای تنظيم خود آمار معلوم نيست و بسياری از ازدواج های موقت اصلا ثبت نمی‌شوند. چنانکه گزارش ايران نيز يادآوری کرده است: بيشتر كودكان فاقد شناسنامه و بى‌هويت، حاصل ازدواج‌هاى موقت و همچنين ازدواج اتباع بيگانه با دختران ايرانى هستند كه ازدواج آنها در دفاتر رسمى ثبت نشده است. بهتر از آمار گزارش شاهدان عينی از افراد خانواده و محل و آشنايان است که نشان مي‌دهد برای بسياری از خانواده‌های کم در آمد صيغه اکنون و پس از 26 سال حاکميت اسلامی از يک پديده‌ی حاشيه‌ای و از نظر اخلاقی منفور و مکروه به پديده ای پذيرفته شده و راهی قابل قبول برای تامين زندگي، و برای مردان در بدترين حالت به وسيله ای برای کامجويی و سوء استفاده و بهره کشی جنسی از زنان بدون تقبل مسووليت‌های قانونی و در بهترين حالت به طريقه ای مشروع برای دسترسی به سکس ممنوع تبديل شده است. به هر حال در رابطه با آمار ثبت شده، در گزارش ايران آمده است که صيغه در 6 ماهه نخست سال جاری رشد 45 درصدی نشان داده و اوضاع حاکی از آن است که اين پديده همچنان رو به رشد می گذارد. گزارش مزبور ازدواج‌های موقت ثبت شده در 6 ماهه‌ی نخست را 747 مورد اعلام کرده که نسبت به 6 ماهه ی مشابه در سال قبل 45 در صد افزايش نشان می‌دهد. دراين گزارش، توزيع موارد ثبت شده ازدواج موقت در برخی از شهرها چنين ذکر کرده است: قم 66 مورد؛ کرمان 55 مورد؛ تهران 43 مورد؛ فارس 38 مورد. علت اين که قم در راس ليست ازدواج‌های موقت قرار گرفته است، راز پوشيده‌ای نيست و از خبرنگاران ايرانی تا خارجی که از قم بازديد کرده اند از اين فاجعه سخن گفته اند، و نيز به اندازه کافی گزارش شده که بسياری از زنانی که در قم چه به تن‌فروشی چه به صيغه شدن تن در مي‌دهند فقط از خود قم نيستند، بلکه از ديگر شهرها به قم می‌آيند که در کنار، مرقد حضرت معصومه، ممر درآمدی برای زندگی فرو پاشيده‌ی خود بيابند... آماری که در گزارش ايران دررابطه با کودکان بی سرپرست آمده نيز رابطه تن فروشی و صيغه را از زاويه ای ديگر به نمايش می گذارد.,ايران, از قول دکترخباز معاون اجتماعی سازمان بهزيستی رژيم مينويسد حدود 15 هزار کودک بی سرپرست تحت پوشش سازمان بهزيستى قرار دارند كه حدود 14.3 درصد اين كودكان، كودكان حاصل از ازدواج موقت هستند. خود گزارشگر از قول دفتر آسيب های اجتماعی سازمان بهزيستی نقل می کند حدود 20 هزار کودک فاقد شناسنامه حاصل ازدواج های موقت در سراسر کشور وجود دارد که بسياری از آن ها حاصل ازدواج های موقت ثبت نشده با اتباع خارجی است. "
در گزارشی دیگر آمده است: "اگر به صفحات شخصی زیرمجموعه یاهو سری بزنید، البته بدون نیاز به فیلترشکن، انبوه صفحات سیاه و صورتی را خواهید دید با نام‌های واقعی و عکس‌های واقعی. این‌جا دیگر صحبت عکس‌ها و فیلم‌های مستهجن خارجی نیست. اتفاقا این‌جا همین افرادی را می بینید که هر روز از جلوی من و شما در خیابان رد می شوند. از جلوی چشمان پرسشگر گشت ارشاد و . اینها همگی بی سواد و معتاد نیستند، نمونه‌هایی را می یابید که در دانشگاه‌های دولتی هم درس می خوانند. اما تن فروشی می کنند. این یعنی فاجعه ای که باید برای آن ….، در جامعه مدعی ارزش ها: با یک جستجوی ساده چیزی حدود دوهزار دختر تن فروش با عکس واقعی از خودشان و مشخصات کامل فقط در یک سایت حضور دارند."
حال که از تن‌فروشی نوشتیم بد نیست نگاهی به قاچاق دختران ایرانی بیاندازیم که نه تنها پدیده‌ای غیرانسانی و غیراخلاقی است بلکه نشان از وضعیت فاجعه‌انگیز جامعه‌ای دارد که ادعای ارزشی بودن و اخلاقی بودن آن گوش فلک را کر کرده است. در ابتدا ببینیم رسانه‌های داخلی در مقابل چنین پدیده‌ای چه چیزهایی را نوشته‌اند.

به گزارش جهان نیوز، چهار تن از اعضای یک گروه که به قاچاق دختران کم‌سن از ایران به انگلیس و اروپای شرقی می‌پرداختند روز دوشنبه در لندن به جرم خود اعتراف کردند. (منبع) به گزارش سایت خبرنامه دانشجویان ایران، یافته های  تحقیقی  که با همکاری مرکز امور مشارکت زنان و کمیته سازمان دفاع از قربانیان خشونت انجام شده بیانگر روند رو به افزایش قاچاق زنان و دختران ایرانی به خصوص به کشورهای حاشیه خلیج فارس ، امارات متحده عربی ، پاکستان ، افغانستان است... بر اساس این آمارها، کشورهای آسیایی مانند تایلند، فیلیپین، نپال، هند، پاکستان، بنگلادش، ویتنام، چین، مالزی، اندونزی، برمه، کامبوج و  ایران از مناطق مبداء پدیده قاچاق زنان و کودکان محسوب می شوند. به گزارش سرویس اجتماعی خبرگزاری زنان ایران، یافته هاى تحقیقى که با همکارى مرکز امور مشارکت زنان و کمیته سازمان دفاع از قربانیان خشونت در سال ۸۲ انجام شده بیانگر روند رو به افزایش قاچاق زنان و دختران استان هاى مرزى به کشورهاى حاشیه خلیج فارس ، امارات متحده عربى ، پاکستان ، افغانستان و به طور محدود به کشورهاى اروپایى و آسیایى است و به پدیده قاچاق دختران ایرانی اشاره کرده بود. در آن گزارش آمده بود: ماهانه ۴۵ دختر ۱۶ تا ۲۶ ساله ایرانی فقط در کراچی توسط افراد ثروتمند خریداری می شوند. (منبع)
در گزارشی تکان‌دهنده از سایت آفتاب مربوط به سال 86 آمده است: یکی از دلایلی که برسوال برانگیز بودن سکوت مسئولان نظام در خصوص پدیده قاچاق دختران ایرانی می افزاید، علاوه بر مخالفت آنان با اطلاع رسانی شفاف و صریح در این زمینه، برخورد و بازداشت کسانی است که در این حوزه فعالیت و تحقیق می کنند مثل بن یحیی، مردی که در جریان حراج دختران ایرانی در دبی با خبرگزای سینا در آن زمان همکاری کرد و بعد بازداشت شد. شاید به همین دلیل است که اکثرا افرادی که اطلاعاتی در این مورد دارند، ترجیح می دهند بی نام و نشان اطلاع رسانی کنند. همانند مهدی که مقیم هندوستان است و پس از برخورد با تنی چند از زنان ایرانی مقیم هندوستان که به صورت حرفه ای به در بازار فحشا فعالیت می کنند، تصمیم گرفته است در این خصوص شخصا تحقیق کند. وی در خصوص تحقیقاتش از افغانستان، پاکستان و هندوستان در مورد قاچاق دختران ایرانی می گوید: "تا جاییکه متوجه شدم چند عامل پشت ماجراست. یکی از موارد فقر است اما این تنها دلیل نیست. بخشی هم به سرکوب و خفقان دختران جوان باز می گردد. دختران جوان به دنبال راهی برای فرار از این شرایط تحمیلی هستند که به نام اعزام به کشورهای اروپایی و آمریکایی در این چاله می افتند. خیلی ها هم هستند که از خانواده های ثروتمند می آیند و یا حتی عجیبتر[...]"
در گزارش روزنامه شرق مورخ 6 خرداد 1383 آمده است: "امروز در فجيره امارات متحده عربى گروهى از دختران و پسران ايرانى براى فروش به حراج گذاشته مى شوند. شكارچيان انسان توانستند در غرفه يكى از كشورهاى عربى از ميان ۲۸۶ دختر ايرانى، ۵۴ نفر را انتخاب و ۲۸ ارديبهشت به كشورى در حاشيه خليج فارس بفرستند تا در روز ۶ خرداد براى حراجى فجيره آماده شوند. اين حراج در حالى برگزار مى شود كه لايحه دوفوريتى مبارزه با قاچاق انسان هفته گذشته در صحن علنى مجلس به تصويب رسيد.در جلسه روز گذشته مصطفى بن يحيى خلبان ايرانى تبار شاغل در خطوط هوايى امارات متحده عربى اعلام كرد: از ۹ پرواز به صورت عادى و ۲۰ پرواز غيرعادى ايران به دبى به طور متوسط بين ۱۰ الى ۱۵ دختر روزانه به امارات فرستاده مى شوند. اغلب اين دختران از شهرهاى آبادان، اهواز، زاهدان، تبريز و كرمانشاه هستند كه بالاترين درصد آن مربوط به تهران و مشهد است. همچنين ماهانه ۳ تا ۵ جسد دختر ايرانى از اين كشورها به ايران منتقل مى شود... بن يحيى، اختصاص يك ترمينال مسافربرى هوايى به ايرانيان را دليلى ديگر براى اهميت موضوع قاچاق دختر ايرانى توسط كشور امارات ذكر مى كند... دكتر عاصى استاد دانشگاه علامه طباطبايى نيز گفت: اگر بپذيريم كه پديده قاچاق انسان مظهر كشورهاى ليبراليستى است پس چرا در كشورهايى مثل فرانسه، سوئيس و... يك مورد قاچاق انسان گزارش نشده است؟ وى پديده قاچاق انسان را بيشتر مختص كشورهاى در حال توسعه و جهان سوم دانست كه نه تنها از پس مسائل اقتصادى مردم خود برنيامده‌اند كه عواملى چون جنگ، تحريم‌هاى اقتصادى، بيكارى و... آن را تشديد مى‌كند."

     Tier 1 (Full compliance with the minimum standards of the Trafficking Victims Protection Act (TVPA))
     Tier 2 (Significant efforts to comply with TVPA)
     Tier 2 Watch List (Countries whose governments do not fully comply with the TVPA’s minimum standards, but are making significant efforts to bring themselves into compliance with those standards AND a) The absolute number of victims of severe forms of trafficking is very significant or is significantly increasing; or b) There is a failure to provide evidence of increasing efforts to combat severe forms of trafficking in persons from the previous year; or c) The determination that a country is making significant efforts to bring themselves into compliance with minimum standards was based on commitments by the country to take additional future steps over the next year)
     Tier 3 (No efforts to comply with TVPA)
     No data/Special
این نقشه نموداری است که نشان می‌دهد حاکمیت ارزشی و اخلاقی ایران بر خلاف غرب هیچ عکس‌العمل مناسبی در قبال چنین ناهنجاری‌های غیرانسانی و غیر احلاقی انجام نمی‌دهد. همچنین گزارش‌های بین‌المللی حاکی از آن است که حاکمیت ایران هیچ تلاشی را در راستای ارتقای قوانین و ساختارهای موجود خود برای کاهش چنین ناهنجاری‌هایی انجام نمی‌دهد و در سال‌های اخیر همواره در دسته سوم قرار داشته است. همچنین عنوان شده است که ایران هیچگاه هیچ‌گونه آمار و داده‌های دقیقی دراین باره منتشر نمی‌کند. در این زمینه ایران در کنار کشورهایی همچون برمه، کوبا، عربستان سعودی، سودان، ونزوئلا، زیمباوه، ازبکستان قرار داد. در گزارشی دیگر عنوان شده است که ایران در جایگاه دوم از آخر، پس از عربستان سعودی، در زمینه تلاش برای مبارزه با این حرکت غیرانسانی قرار دارد.
انتهای این نوشتار را با قسمتی از گزارش مردان صیغه‌ای یا مردان تن‌فروش به پایان می‌برم: "يادم می آيد پنج سال پيش به مناسبت تولد يکی از دوستانم تصميم گرفتيم که او را سورپرايز (غافلگير) کنيم. هر کسی پيشنهادی برای سورپرايز کردن او داد. و ناگهان خانمی از اقوام ايشان که در تهران زندگی می کرد و برای ديداری کوتاه به آمريکا آمده بود گفت «يکی از مردهايي را که استريپ تيز می‌کنند دعوت کنيم». تقريباً بيشتر ما شوکه شديم. و مايی که در کشوری زندگی می‌کنيم که بزعم بزرگان جمهوری اسلامی «در فساد و تباهی غوطه می‌خورد» به کسی که از کشوری می‌آمد که مومنان مذهبی بر آن حکومت می‌کنند معترض شديم."
آنچه در بالا آمد تنها برگی کوتاه بود از دفتری قطور با عنوان تن‌فروشی و قاچاق انسان در ایران امروز که آب چشم ایرانیان راستینی است که در این سرزمین زندگی می‌کنند و یا دغدغه‌ی ایرانی آباد و سرافراز را دارند.

.......
(قسمت دوم)

پی‌نوشت: پیشنهاد برای روشن‌تر شدن عمق فاجعه، منابع داده شده را مطالعه فرمایید.
پی‌نوشت: برای مطالعه بیشتر
-                پژوهشی تاسف برانگیز با عنوان فقر و فحشا
-               تن‌فروشی امن در تهران با حمایت بسیج و نیروی انتظامی! (منبع 2)
Share

آبان ۰۳، ۱۳۸۹

جامعه ایرانی جامعه اخلاقی و غرب جامعه ای غیر اخلاقی ؟!؟

در شماره 6520 روزنامه رسالت با قلم سحاب فاطمی تحت عنوان لیبرال دمکراسی با طعم رسوایی اخلاقی می‌‌خوانیم: "خبر افشاي رسواييهاي جنسي سياستمداران غربي به تيتر اول رسانه ها تبديل شده است.به راستي چه بر سر ليبرال دموكراسي آمده است؟جامعه بازي كه غربيها از آن با افتخار سخن مي گفتند هم اكنون به بستري تبديل شده است كهد ر آن فساد و جنايت بيداد مي كند..." در شماره 6286 همین روزنامه در مقاله‌ای تحت عنوان وضعیت تکان‌دهنده فساد در مدارس غرب آمده است: "انتشار اخبار مربوط به شيوع انواع فسادهاي اخلاقي در بين جوانان آمريکايي و غربي هر روز بيشتر مي شود... رشد فساد در مدارس آمريکا حالتي تصاعدي داشته است.بر اين اساس با گذشت هر سال بر شدت و ميزان انحرافات اخلاقي در اين مدارس افزوده مي شود. فسادهاي جنسي و اخلاقي و خشونتهاي ناشي از حمل اسلحه در ايالات متحده با يکديگر تلفيق شده اند و صحنه هاي غير قابل تحمل را ايجاد نموده اند." در مقاله‌ای دیگر با عنوان فساد در تمدن غرب چنین تحلیلی را از فساد غرب ارائه داده است: "فراوانی‌ اختلاط‌ و آمیزش‌ بدون‌ قید و شرط‌ بین‌ زن‌ و مرد، سبب‌ شده تا آرایش‌، نمایش‌ زینتها و بی‌بند و باری‌ در زنان‌ غرب زیاد شود. زیرا جاذبة‌ جنسی‌ بین‌ زن‌ و مرد دارای‌ قدرت‌ و کشش‌ غیر قابل‌ انکاری‌ است‌. و اختلاط‌ بین‌ این‌ دو و دستیابی‌ آسان‌ به‌ جنس‌ مخالف‌ بدون‌ پذیرش‌ مسئولیتها و مشکلات‌، این‌ قدرت‌ را شدت‌ بخشیده‌ است‌."!!!!! در ادامه می‌خوانیم: "طبق‌ تفکر اخلاقی‌ حاکم‌ بر اجتماع‌ غرب‌، تجمل‌ و آرایش‌ زن‌ نه‌ تنها عیب‌ و گناه‌ نیست‌ بلکه‌ خوب‌ و پسندیده‌ بشمار می‌آید. لذا آرایش‌ در این‌ کشورها در حدّ معینی‌ نماند و تمام‌ حدود و مرزها را زیر پا گذاشت‌ و به‌ آخرین‌ حدّلجام‌ گسیختگی‌ و بی‌بند و باری‌ رسید، تا اینکه‌ حالت‌ و وضع‌ موجودِ تمدن‌ غرب‌ بوجود آمد! هم‌ اکنون‌ در غریزه‌ تجمل‌ و آرایش‌ آنچنان‌ افراط‌ شده‌ است‌ که‌ دیگر زنان‌ به‌ لباسهای‌ چسبان‌ و جذاب‌ و وسایل‌ زینت‌ و آرایش‌، زیورآلات‌، عطر و پودر و استعمال‌ رنگهای‌ مختلف‌ قناعت‌ نکرده‌ و پا را فراتر از آن‌ گذاشته‌ و می‌خواهند که‌ جسمشان‌ راکاملاً برهنه‌ و بدون‌ هیچ‌ پوشش‌ و لباس‌ به‌ دیگران‌ نشان‌ دهند و این‌ وضع‌ زنان‌ در غرب‌ است‌. مردان‌ در مقابل‌ این‌ برهنگی‌ و آرایش‌ و تجمل‌ زنان‌، شوق‌ و علاقة‌ تازه‌ای‌ در خود احساس‌ می‌کنند و شهوت‌ وغریزه‌ حیوانی‌ آنان‌ با دیدن‌ این‌ مناظر تحریک‌ آمیز، جدیدتر و قوی‌تر می‌باشند. آنان‌ مانند شخص‌ مسمومی‌ می‌باشندکه‌ هر لحظه‌ عطش‌ و تشنگی‌شان‌ رو به‌ افزایش‌ است‌ و هر اندازه‌ آب‌ می‌خورند بیشتر تشنه‌ می‌شوند! بنابر این‌ آنان‌همیشه‌ در فکر اسباب‌ و لوازم‌ جدیدی‌ هستند که‌ آتش‌ شهوت‌ و تمایلات‌ حیوانی‌ را خاموش‌ سازند ولی‌ هیچوقت‌ به‌آرامش‌ و آسودگی‌ دست‌ نمی‌ یابند."

علی جوادی ــ استاد دانشگاه! ــ در شماره 6658 روزنامه رسالت در مقاله‌ای با عنوان اومانیسم، انحطاط معنوی و فساد اخلاقی غرب از قول الوین تافلر آمریکایی مصادیق انحرافات غرب را چنین عنوان می‌کند: "در سراسر كشورهاي مرفه، فرياد عجز و لابه اي آشنا به گوش مي رسد: ميزان خودكشي نوجوانان رو به افزايش گذاشته است، الكليسم بيداد مي كند، افسردگي رواني همه گير شده است، بربريت و جنايت، مد روز گرديده است، در ايالات متحده، اتاق هاي اورژانس بيمارستان ها مملو است از معتادان به «ماري جوانا»، «ديوانه هاي سرعت»، «دسته هاي اراذل و اوباش»، «معتادان به كوكائين» و «هروئين ها» و بالاخره افرادي كه گرفتار سخت ترين بحران هاي عصبي شده اند. مددكاري اجتماعي و بهداشت رواني در همه جا به سرعت رو به گسترش گذاشته است. در واشنگتن يك كميسيون بهداشت رواني وابسته به دفتر رياست جمهوري اعلام مي دارد كه به طور كامل يك چهارم همه شهروندان ايالات متحده، از نوعي فشار افسار گسيخته عصبي رنج مي برند و تقريبا هيچ خانواده اي بدون نوعي ناهنجاري رواني وجود ندارد. روان پريشي، جامعه آمريكايي را (كه آشفته و پريشان و متفرق و نگران آينده است) فرا گرفته است."
رئیس جمهور در دیدار معاون نخست وزیری ترکیه گفته است: "ایران و ترکیه امروز وظیفه دارند ارزشهای اخلاقی و فرهنگ متعالی خود را به دنیا معرفی کنند تا دنیای آینده بر پایه این ارزشها استوار باشد." یا در جایی دیگر عنوان کرده است : "راه حل همه مشكلات بشر تمسك به سنت‌ها، اخلاق و تعليمات نبوي است، گفت: انقلاب اسلامي دنباله نهضت انبياء اسلامي است. ملت ايران در انقلاب اسلامي همان اهداف پيامبران و پيامبر گرامي اسلام را دنبال مي‌كند. ملت ايران به دنبال پيگيري ارزش‌هاي الهي و انساني، بازسازي كرامت انساني، ايستادن در برابر ظلم و دفاع از مظلومان، بسط محبت، عشق و مهرورزي و صلح پايدار بر پايه عدالت و معنويت است وامروز در سي و يكمين سالگرد انقلاب شاهد گسترش انديشه اسلامي، اخلاق و نظام ارزشي برآمده از انقلاب اسلامي در جهان هستيم." و ادعاهای دیگری که نشان می‌دهد، حاکمیت ایران تصور می‌کند مروج یک جامعه اخلاقی برای بشریت می‌باشد. اما ببینیم که بر اساس مصادیق و معیارهای تعریف شده در ایران که غرب را با توجه بدان مصادیق محکوم به جامعه‌ای غیر اخلاقی می‌کند، آیا این جامعه با توجه به معیارهای خود توانسته است جامعه‌ای اخلاقی را شکل دهد و جامعه‌ای بهتر از جامعه‌ی غربی را عرضه کند؟ هرجامعه‌ای بسته به هنجارهای اجتماعی موجود در آن و ارزش‌های تعریف شده در جامعه بایستی انحراف‌‌های اخلاقی را تعریف و آنها را بررسی نمود. برای مثال نمی‌توان با ارزش‌های تعریف شده در جامعه ایرانی یک جامعه اروپایی (و یا بر عکس) را مورد بررسی قرار داد. با این وجود ببینیم بر اساس معیارهای موجود در ایران آیا جوامع غربی را می‌توان جوامعی غیراخلاقی و منحرف نامید و جامعه ایرانی را یک جامعه اخلاقی؟
 می‌دانیم که در ایران در زمینه‌های ناهنجاری‌های اجتماعی هیچ گونه آمار و داده‌های دقیقی وجود ندارد که خود نشان از آن است که دولتمردان نمی‌خواهند چنین آماری در دست مردم وجود داشته باشد اما با توجه به همان آمار نصفه نیمه و ناقصی که وجود دارد، سعی می‌کنیم که یک جامعه غربی را با ایران مقایسه‌ای تطبیقی کنیم و ببینیم آیا ایران توانسته است یک جامعه اخلاقی را به جهانیان عرضه کند یا یک کشور غربی؟!؟!

1.       وسایل آرایشی و عمل‌های زیبایی
در مقاله یاد شده یکی از انحرافات اخلاقی را در آرایش و تجملات زنان (و حتی مردان) می‌بیند. در خبرگزاری بین المللی زنان و خانواده می‌‌خوانیم: "دنیای استکباری سرشار از جاهلیت ، در اشتباه است که خیال می کند ارزش و اعتبار زن به این است که خود را در چشم مردان آرایش کند تا چشم های هرزه به او نگاه کنند و از او تمتع گیرند و او را تحسین نمایند."در مقاله دیگری با عنوان اسلام و محرمات جنسی می‌‌خوانیم: "فراواني‌ اختلاط‌ و آميزش‌ بدون‌ قيد و شرط‌ بين‌ زن‌ و مرد، سبب‌ شد تاآرايش‌، نمايش‌ زينتها و بي‌بند و باري‌ در زنان‌ زياد شود... طبق‌ تفكر اخلاقي‌ حاكم‌ بر اجتماع‌ غرب‌، تجمل‌ و آرايش‌ زن‌ نه‌ تنها عيب‌ و گناه‌ نيست‌ بلكه‌ خوب‌ و پسنديده‌ بشمار مي‌آيد! لذا آرايش‌ در اين‌كشورها در حدّ معيني‌ نماند و تمام‌ حدود و مرزها را زير پا گذاشت‌ و به‌ آخرين‌ حدّ لجام‌ گسيختگي‌ و بي‌بند و باري‌ رسيد، تا اينكه‌ حالت‌ و وضع‌موجودِ تمدن‌ غرب‌ بوجود آمد!" در بیانیه بسیج خواهران نیروی مقاومت بسیج به مناسبت روز ملی عفاف و حجاب می‌خوانیم: "این همه تنوع و تفنن در لباس و آرایش زن غربی نشانه آن است که در جامعه آن‌ها زن به صورت جدی وارد جامعه نشده، بلکه به عنوان یک شیء لوکس، که همواره جای آن در حاشیه کارهای جدی است به جامعه عرضه شده است." اما آمار چه می‌گوید؟ آیا جوامع غربی حقیقتا وضع به این بدی است و در ایران وضعیت آرایشی زنان بسیار مناسب است؟

ایران پس از عربستان با داشتن 29% بازار محصولات آرایشی دومین مصرف کننده‌ی محصولات آرایشی در خاورمیانه می‌باشد. ایران با خرج 2.1 میلیارد دلار در سال هفتیمن کشور مصرف کننده محصولات آرایشی در جهان است. در همین گزارش عنوان شده است که زنان ایرانی و عرب و ترک بیش از زنان غربی از محصولات آرایشی استفاده می‌کنند. در مقاله‌ای دیگر با عنوان ریخت و پاش دختران ایرانی با وجود محدودیت‌های قانونی یاد شده است که محصولات آرایشی ایران اکثرا یا به صورت واردات قانونی و یا به صورت قاچاق وارد کشور می‌شود و میزان کمی از بازار محصولات آراشی ایران را تولیدات داخلی تشکیل می‌دهد. همچنین عنوان شده است که بین 700 تا 750 میلیون دلار ارزش محصولاتی است که به صورت غیر قانونی وارد ایران شده است. در ادامه در این گزارش‌ها آمده است که در سال‌های اخیر 30% بازار محصولات آرایشی ایران را محصولات چینی، با کیفیت‌های پایین‌تر از سطح استاندارد و قیمت‌های پایین برای استفاده‌ی اقشار کم‌درآمد جامعه، گرفته است. ایران با وجود محدودیت‌های اجتماعی و قانونی موجود در استفاده از محصولات آرایشی و بهداشتی در مکان‌های عمومی و کاری و تحصیلی جز بزرگترین مصرف کنندگان این محصولات می‌باشد.
 اگر بخواهیم در مورد عمل‌های زیبایی نیز سخن بگوییم که وضع ایران بسیار وخیم‌تر می‌گردد. در گزارشی از سایت جهان نیوز در خرداد ماه 1389 می‌خوانیم: "در کشور  آمار عمل جراحی زیبایی روند افزایشی دارد به طوری که که رکورد دار جراحی های زیبایی در دنیا لقب گرفته است ... گفتنی است در کشور های اروپایی و آمریکایی عمل های زیبایی بسیار گران است و کمتر کسی می تواند به سمت این عمل ها برود اما در ایران اینطور نیست.عمل های جراحی بسیار ارزان است و قشر وسیعی از مردم جامعه می توانند جراحی های زیبایی انجام دهند . ضمن اینکه مردم از عوارضی که این عمل ها دارند آگاهی چندانی ندارند و فقط ظاهر ماجرا را می بینند و به اینکه بیهوشی و داروهایی که مصرف می کنند چه عوارضی دارد توجهی نمی کنند." این گزارش خود اعترافی است که نشان می‌دهد ایران بر خلاف غرب یکی از بزرگترین بنگاه‌های عمل زیبایی جهان می‌باشد. همچنین در گزارش دیگری آمده است: "گفتنی است بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد اردن یکی از کشورهای عربی است که بیشترین عمل‌های جراحی زیبایی به ویژه توسط زنان در آن انجام می‌گیرد و این آمار روز به روز در حال افزایش است. آمار عمل جراحی زیبایی در لبنان و سوریه نیز روز به روز در حال افزایش است." این گزارش نشان می‌دهد که اکثر عمل‌های زیبایی در جهان متعلق به کشورهای اسلامی است.
جنون زيبايی زير روسری غوغا می‌کند. زنان ايرانی برای برنزه شدن تا مرز بيهوشی زير آفتاب جزغاله می‌شوند و برای لاغر شدن جرعه جرعه سرکه می‌نوشند. اگر کسی پولش را نداشته باشد، از روش‌هايی استفاده می‌کند که در آلمان بيمارگونه ارزيابی می‌شوند: مثلا همراه با غذا سرکه‌ای را می‌خورند که خودشان درست کرده‌اند تا چربی با اسيد جايگزين شود. علاوه بر اين در روز چندين ليتر آب می‌نوشند چرا که چربی بايد به اين وسيله از بدنشان خارج شود. به همه اينها يک ورزش شديدا مبالغه‌آميز نيز اضافه می‌شود. البته با موهای کاملا آرايش شده، صورت پودر و کرم ماليده و در فضايی که بوی عطر و ادوکلن گران قيمت آن را پر کرده است. ( اشپيگل آنلاين، برگردان از الاهه بقراط )
این مساله جای سوال دارد که اگر استفاده از محصولات آرایشی بهداشتی و میزان عمل‌های زیبایی نشان از فساد اجتماعی است و معیاری است برای فساد اخلاقی یک جامعه، آنگاه ایران که خود یکی از بزرگترین جوامع اخلاقی جهان را دارا می‌باشد!!
2.       خودکشی
علی جوادی ــ استاد دانشگاه! ــ در مقاله خود با عنوان اومانیسم، انحطاط معنوی و فساد اخلاقی غرب خودکشی را یکی از معیارهای شناخت و تشخیص جامعه اخلاقی و غیر اخلاقی عنوان کرده است. بر اساس موجود در ویکی‌پدیا ایران رتبه 98 را در میان کشورها دارد!! اما نکته قابل تامل این است که آمار مورد استفاده در این رتبه‌بندی برای ایران برای 19 سال پیش می‌باشد!! اما ببینیم اگر این آمار را به روز کنیم ایران در کجای این لیست قرار می‌گیرد. آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد و آمار موجود کمتر از واقعیت را نشان می‌دهند، با این وجود طبق آمار رسمی موجود نرخ خودکشی در کشور در سال اخیر 10.5 در هر 100000 نفر می‌باشد که با توجه به همان جدول در ویکی‌پدیا ایران رتبه 43 را کسب خواهد نمود. اگر فرض بگیریم که آمار موجود دقیق باشد و بالاتر نباشد مشاهده خواهیم نمود که بسیاری از کشورهای غربی در جایگاه بهتری نسبت به ایران قرار دارند و نرخ خودکشی در آن کشورها پایین‌تر از ایران می‌باشد. در گزارشی دیگر ایران را پس از چین و هندوستان سومین کشور در نرخ خودکشی زنان می‌داند.
یک جانباز شیمیایی پس از موفق نشدن برای ملاقات با نماینده حوزه انتخابی اش، مقابل مجلس شورای اسلامی خود را به آتش کشید و جان سپرد.

بایستی یادآوری نمود که معیار خودکشی نمی‌تواند معیاری صحیح برای سنجش فساد اخلاقی یک جامعه باشد چرا که به عوامل متعددی از جمله عوامل اقتصادی شدیداً وابسه است اما اگر این معیار را هم در نظر بگیریم ایران از بسیاری از کشورهای غربی وضعیت بدتری را دارد.
 .....
پایان قسمت اول
(ادامه دارد)
Share

مهر ۲۷، ۱۳۸۹

اینجا وین است ـــ میان قسمت سوم


این عکس بالکنی است که در 15 مارچ 1938 هیتلر طی سخنرانی اتحاد آلمان و اتریش را به جهانیان اعلام نمود. این سخنرانی آغازگر جنگی بود که دامان بشریت را از شرق تا غرب گرفت و جنگ جهانی دوم لقب گرفت.
و امروز ما از کنار آن می‌گذریم.
Share

مهر ۲۶، ۱۳۸۹

او مریم مقدس را دید


در حومه وین زیارتگاهی موسوم به ماریا گوگین وجود دارد. گفته می‌شود شخصی در اینجا به خاک سپارده شده است که در اواخر عمر خویش نابینا گشته است. در همان دوران ادعا می‌کرده است که می‌تواند مریم مقدس را ببیند اما دیگر راحبان مسیحی او را دیوانه خطاب می‌کردند و او را طرد کرده بودند. گفته می‌شود این شخص در طول زندگی خویش توانسته است بیماران بسیاری را شفا دهد. پس از مرگش به حقانیت سخنان او پی می‌برند و ابتدا او را در ماریا گوگین دفن می‌کنند و سپس او به فرانسه انتقال می‌دهند.
پیش از ادامه بحث بایسته است نکته‌ای را یادآوری کنم: نمی‌دانم این داستان را بومیان این ناحیه و حتی اتریشی‌ها قبول دارند یا تنها شایعه‌ای است که ایرانیان آن را ساخته‌‌اند و امروز بنده آن را بازگو می‌کنم و حتی در اینترنت چیزی در این باره پیدا نکردم. بنابراین ارجاع بدین داستان نه از برای بازگو کردن تاریخچه این مکان تاریخی بلکه آغاز کردن نوشتاریست که قرار است آن را در ادامه آورم بنابراین هیچ اهمیتی ندارد که آیا این داستان حقیقت است و یا ساخته و پرداخته ذهن چند ایرانی، که در اینجا آمد و رفت دارند. حتی شاید این داستان حقیقت باشد ولی نه با آن جزئیات که بیان گردیده است بنابراین هدف بازگویی تاریخچه معبد ماریا گوگین نمی‌باشد بلکه آغازی است برای ادامه بحث.
همانند چنین داستان‌هایی که افراد مریم مقدس، مسیح، حواریون و در دین‌های دیگر امام زمان، پیامبر اسلام، امامان شیعی و ... را دیده‌اند و یا حتی با آنها گفتگو کرده‌اند بسیار بسیار زیاد است و بسته به نوع تجربه بسیار نزدیک به واقعیت و حتی عین واقعیت بوده است. همانند چنین داستان شفا بخشی در طول تاریخ بشریت با عنوان گوناگون بسیار بوده و هست و جزئی از واقعیت تاریخی بشر تا به امروز می‌باشد. منظور از واقعیت در اینجا بر اساس فرضیه و نظریه‌های موجود در کتاب جهان هولوگرافیک نوشته مایکل تالبوت شکل گرفته است که به زیبایی به تبیین علمی این چنین تجربیاتی می‌پردازد.
اگرچه چنین تجربیاتی جزئی از واقعیت جهان انسانی است اما هیچگونه اصالتی ماورالطبیعه و برخواسته از آفریننده این جهان ندارد. بلکه چنین تجربیاتی برخواسته از توانایی‌های ذهنی انسانی است که می‌تواند نه در خواب و خیال بلکه در هوشیاری کامل و بیداری مرزهای زمان و مکان را در هم نوردد و بی‌مکانی و بی‌زمانی را تجربه کند. این تجربیات انسانی است که قدرت دارد بیماری را شفا دهد. انسانی که قادر است خویشتن را به شدیدترین و عمیق‌ترین زخم‌های جسمانی بدون استفاده از هیچ‌گونه ابزاری دچار کند. انسانی که خلق می‌کند و از بین می‌برد.
این توصیفات نه توصیفات خداوندی است که خالق این زمین و آسمان است، بلکه توصیفات انسانی است که بر روی همین کره‌ی خاکی زندگی می‌کند و به دنیا آمده است و قرار است که از دنیا برود. آنچه یاد شد حاصل هزاران هزار تجربه بشری در طول تاریخ بشریت است که نشان می‌دهد این خصوصیات، خصوصیات همین انسان به ظاهر فانی و نابود شدنیست. انسانی که در بدو تولد نه اراده‌ای دارد و نه قدرتی اما تجربه تاریخی بشری نشان داده است که هر انسانی می‌تواند همانی باشد که می‌اندیشد.
این اندیشه اوست که مسیح را در زمان حال می‌آفریند و حتی او را در هیبت جسمانی ظاهر می‌کند به گونه‌ای که دیگرانی نیز، که چنین اعتقادی ندارند، مسیح را در قالب جسمانی که او ظاهر کرده است تجربه می‌کنند. فارغ از تمامی مباحث معرفت شناسی (Epistemology) چنین تجربیات هزاران هزار شاهد تاریخی داشته و دارد حال در فرهنگ‌های گوناگون این تجربه با توجه به اندیشه‌های غالب به اشکال مسیح، بودا، روحانیون بزرگ، انسان‌های نیکو و حتی امام زمان و ... ظاهر گشته است. اصالت چنین تجربه‌هایی ریشه در ماورالطبیعه و اصالت چنین اعتقاداتی ندارد بلکه چنین تجربیاتی خویشتن را از سرچشمه اندیشه انسانی سیراب می‌کند و نشان از قدرت بی‌کران و نامحدود ذهن بشر دارد که می‌تواند در هیبت یک خالق ظاهر گردد و بیافریند آنچه را که پیش از این وجود نداشته است به گونه‌ای که نه تنها خویشتن آن را تجربه کند بلکه دیگرانی نیز باشند که بتوانند آن را تجربه کنند و بر آن صحه گذارند که مردی یا زنی دیوانه نبوده است.
چنین تجربیاتی اگر قرار بود ریشه‌ای غیر انسانی داشته باشند به فرهنگ و اندیشه‌های موجود در آن سرزمین بستگی نداشت. اما، نه تنها تجربیات تاریخی گواه چنین مواردی نمی‌باشد بلکه تاریخ شهادت می‌دهد که چگونه فرهنگ‌های گوناگون می‌توانند این تجربیات را در قالب‌های گوناگون شکل دهند. زخم‌پذیرهای اروپایی بسته به نوع اعتقاداتشان که مسیح از کدام ناحیه از بدن مسلوب گشته است محل زخم‌های آنان نیز تغییر می‌کند، افراد گوناگون با توجه به اندیشه‌های غالب و فرهنگ زندگیشان بودا، مسیح، مریم مقدس، پیامبر اسلام، امام زمان و ... را دیده‌اند! حتی بسیاری دیگر از تجربیات غیر روحانی و عرفانی نیز می‌تواند از چنین منبعی سرچشمه گرفته باشد همچون ارتباط با موجودات فرازمینی، دیدن موجودات فرازمینی و ...![1]
آری، ماریاگوگن‌ها حقیقت دارند اما ریشه‌ی آنها نه در آن سوی مرزهای انسانی بلکه در اندیشه و ذهن انسان است. انسانی که می‌تواند خود بیافریند و خلق کند.


[1] البته نمی‌توان تمامی تجربیاتی که چنین ادعاهایی را دارند در این قالب گنجاند چرا که بسیاری از این ادعاها تنها شیادی‌هایی است که به دنبال انواع گوناگونی از منافعی که به دنبال چنین ادعاهایی است می‌باشند و در مواردی دیگر ناشی از انواع بیماری‌های روانی می‌باشد بنابراین موارد فوق‌الذکر بایستی مورد بررسی دقیق قرار بگیرند و شواهد کافی برای تایید آنها وجود داشته باشد که نتوان آنها را در دسته‌های Fake قرار داد.
Share