- احساس میکنید به خاطر چیست که ترانه سرایی غیر عاشقانه به اصطلاح شما شروع نشد چرا دنبال نشد؟ علتش چی به نظر شما؟ ایران را بگید و بعد خارج از ایران.
فرهاد: در ایران که همون طور که اطلاع دارید به طور کلی فعالیتهای موسیقی محدود است و در غیر از ایران چرا این کار نشد این سوال رو به نظر من از من نباید بکنید از کسانی که در غیر ایران به طور مستمر یا به هر حال فعالیت میکنند ...
- به عنوان یک خواننده شما علت را در چه میبینید؟
فرهاد: علت تصور میکنم بیشتر مربوط میشه به خود اون کسی که آهنگ میسازه، یا میخونه، یا شعر میگه به اصطلاح آنچه از شما صادر میشود چیزی از شما را در خودش دارد. پس بنابراین خیلی مهم که شما مثلاً سبز هستید، سفید هستید، خط خطی هستید، نمیدونم چی هستید. هرچه که هستید آنچه که صادر میشه از شما، چه به صورت کلام چه به صورت نوشته، چه رفتارتون در خانه، خارج از خانه نه شما، من و هر کس و مای نوعی تصورم اینه که مساله عمده اینه
این مصاحبه حقیقت نه تنها دیروز بلکه امروز جامعه موسیقی ایرانی نیز میباشد. امروز جامعه ایران از نبود موسیقی اعتراضی به شدت رنج میبرد موسیقیای که ترسیم کننده حقیقت وضع موجود باشد، این درحالی است که اکثر کارهای موسیقی امروز و دیروز ما به قول فرهاد ترانهسرایی عاشقانه است. بازار موسیقی سنتی، پاپ، رپ و ... اشباع شده است از انواع و اقسام ترانهسراییهای عاشقانه.
هنر در ذات خویش بهتر از دیگر ابزار میتواند با تودههای جامعه ارتباط برقرار کند و آنان را از وضع موجود آگاه سازد. اما متاسفانه جامعه ایرانی هر روز بیش از گذشته به سمت ترانهسرایی عاشقانه و ترانهسرایی ابتذالی گرایش پیدا میکند.
شاید پیدایش موسیقی رپ ایرانی نقطه عطفی بوده باشد برای آغاز گرایش به موسیقی (ترانهسرایی) اعتراضی اما بر خلاف تصور موجود و ذات موسیقی رپ (که موسیقی اعتراضی میباشد) اکثر آثار به گونهای به سمت ابتذال گرایش پیدا کردن که شاید سهم کمی از آن را موسیقی اعتراضی و موسیقی اجتماعی به خود اختصاص داد.
از طرف دیگر به توجه به بافت سنتی جامعه ایرانی و همچنین شکل خاص موسیقی رپ، این موسیقی نمیتواند با تمامی اقشار جامعه ایرانی ارتباط برقرار کند و پیام خود را به تودههای مردم برساند حتی در مواردی نیز تاثیرات معکوسی را نیز به همراه داشته است و دارد. جامعه ایرانی خصوصا قسمتی از جامعه که امروز بیش از پیش نیاز به آگاهی دارد توانایی برقرار ارتباط با این نوع از موسیقی را ندارد و نتهایتاً موسیقی سنتی ایرانی برای قشر خاصی از جامعه قابل پذیرش است.
با توجه به موارد فوق به نظر میرسد که هنرمندان عرصه موسیقی (خصوصا موسیقی سنتی ایرانی) بایستی تغییری در رویه پیشین خود ایجاد کنند و تحولی را از سوی گرایش به ترانهسرایی عاشقانه به سمت ترانهسرایی غیر عاشقانه خصوصا اجتماعی و اعتراضی به وجود آورند تا ابزار موسیقی نیز بتواند کارکردهای اجتماعی خویش را بازیابی کنند و در راستای آگاهیبخشی منشا اثر باشد.
Share
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر