هدف این بود که با معیارهای کنونی که محقیقین ایرانی غرب را محکوم به فساد اخلاقی میکنند جامعه ایرانی را بررسی کنیم و ببینیم با این معیارها آیا وضع اخلاقی جامعه ایرانی خرابتر میباشد یا غرب؟! تا بدین جا آمار موجود در مورد استفاده از لوازم آرایش و عملهای زیبایی و همچنین خودکشی را در جامعه ایرانی و غربی مقایسه نمودیم و دیدیم که وضعیت جامعه ایرانی نسبت به جوامع غربی از دیدگاه اخلاقی (بر اساس معیارهای جمهوری اسلامی) پایینتر میباشد. این قسمت را منحصراً به موضوع تنفروشی اختصاص میدهم. چراکه اولاً تنفروشی یکی از معضلات بزرگ جامعهی ایرانی میباشد که با سرپوش گذاشتن مسئولین برروی آن این ناهنجاری اجتماعی پنهان مانده است ثانیاً پرداختن به ابعاد گوناگون آن نیازمند صدها مقاله تخصصی میباشد، در اینجا، قصد آن است که این فاجعه عظیم نمایان گردد. (قسمت اول)
3. تن فروشی در ایران
تنفروشی در ایران وضعیت بسیار اسفناکی دارد این در حالی است که تهیه گزارش و مستند در این زمینه و همچنین ارائه آن به افکار عمومی با موانع و مشکلات فراوانی روبهرو است چراکه حاکمیت علاقهای ندارد اینچنین گزارشهایی از سطح اجتماع به افکار عمومی برسد و تابوی پوشالی رسانه و مطبوعات میلی آنان را در هم شکند. با این وجود در این زمینه فیلمهای مستند و گزارشهای فراوانی وجود دارد، هر کدام از آنها با مشقت فراوانی گردآوری و تنظیم گردیده است، که پرداختن به تک تک آنها خارج از حوصلهی این نوشتار میباشد. همچنین مشاهدات شخصی نویسنده از وضعیت تنفروشی در تهران و وین خود قصهی تکراری و پردردیست که نتیجه و ماحصل تلاش یکایک مسئولین پرتوان و همت ایران کنونی است!! همچنین در این نوشتار از مشاهدات شخصی وبلاگنویسان و مردمان عادی و ... نیز استفاده نخواهم نمود چرا که اگر بخواهیم آنها را نیز نگاهی بیاندازیم نیاز به هزاران هزار برگ کتاب داریم تا خاطرات یکایکمان را در این زمینه برروی کاغذ بیاوریم و این نوشتار تنها مجالی اندک برای گشودن پنجرهایست که سالهای سال است در این کشور پیدای پنهان مانده است.
نزدیک به دو سال پیش سعید مدنی یکی از صاحب نظران و پژهشگران مسائل اجتماعی ایران با اتمام یک تحقیق میدانی گسترده تغیرات گستردهای را در بین جامعهی تنفروشان شهر تهران چه از نظر جمعیت و چه سن و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی نشان داده است. قسمتی از مصاحبه ایشان را با مهدی افروزمنش در ادامه میآوریم:
س: به نتایج بسیار جالبی دست یافتید که با توجه به نتایج پژوهش سال 1347 سند معتبری است برای سنجش کارایی سیاستهای اجتماعی کشور در 40 سال گذشته ؟
ج: واقعیت این است که مطالعات پیرامون تنفروشی در ایران و نتایج آن را از زوایای مختلفی میتوان مورد بررسی قرار داد. اما با این وجود باز هم تغییرات به وجود آمده از سال 47 تا به امروز برای خود من هم جالب توجه بود. ویژگیهای فردی و خانوادگی این زنان تفاوت های چشمگیری با گذشته پیدا کرده است. میانگین سنیشان کاهش یافته و گروههای جوانتری وارد این حرفه شدهاند. در سال 1347 یافته ها از میانگین سنی 31 سال زنان روسپی خبر می داد اما در سال 1387 ما به میانگین 27-26 سال دست پیدا کردیم.
س: سن شروع چه سالی است ؟
ج: میانگین مدت تن فروشی در تهران 5 سال است که با این حساب باید از ميانگين سن شروع 22 -21 سالگی برای شروع سخن گفت.
س: در همایش آسیبهای اجتماعی، از رواج روسپیگری متاهلان نیز به عنوان یک چالش نام برده شد آیا تاییدیه بر این نکته در دست داریم؟
ج : در واقع می توان گفت برخلاف دهه 40 که عمده زنان تنفروش کسانی بودند که پس از شکست در ازدواج به این حرفه کشیده میشدند، در حال حاضر با حضور نسبت قابل توجه دختران مجرد و زنان متاهل دربين زنان تنفروش مواجه هستیم.
س: در سال 1347 خانم فرمانفرمائيان اشاره دارد که 90 درصد زنان تن فروش بی سواد و یا کم سواد هستند؟
ج: همان طور که گفتم الگوی تن فروشی در حال حاضر در مقايسه با گذشته به شدت تغيير کرده ، در واقع اين تغيير شامل حال همه مشکلات اجتماعی می شود.در مورد ترکيب سنی زنان تن فروش هم اکنون وضعيت کاملا تغيير کرده است، بيش از 90 درصد زنان تن فروش در حال حاضر با سواد هستند و ما با زنانی مواجه شدیم که از تحصیلات دانشگاهی نیز برخوردار بودند، حتی بالاتر از کارشناسی هم در میان ایشان بود. جالب اینکه این جابجایی سرعت بالایی هم داشته والبته هم راستا با تغییرات سواد در سطح کلی جامعه است. نکته دیگری که جای تامل دارد این است که حدود 70 درصد زنان مورد بررسی در این پژوهش یا در تهران متولد شده اند و یا اینکه مدت زیادی است که در تهران زندگی می کنند. این روند نیز تقریبا عکس نتایج سال 1347 و پژوهش خانم فرمانفرما است در آن دوره اکثريت زنان تنفروش کسانی بودند که به تهران مهاجرت کرده بودند.
س: مشتریان این زنان غالبا چه مردانی هست؟
ج: در اين مطالعه به نظر زنان تن فروش مشتريان بيشتر در گروه سنی 30-50 سال قرار دارند يعنی ميانسالان بيش از نيمی از مشتريان را شامل می شوند ، پس از اين گروه سنی جوانان (گروه سنی 18-29سال) قرار دارند.به گفته زنان بيش از نيمی از مشتريان متاهل هستند و اغلب تحصيلات متوسطه و عالی دارند. نکته جالب در اين يافته ها آن بود که اغلب قضاوت اخلاقی زنان تن فروش در باره مشتريان منفی بود. در چند مورد وقتی پرسشگر به اشتباه اصطلاح روسپی را در سئوال بکار برده بود آنها معترض شده بودند که اين نسبت شايسته مشتريان ما خصوصا متاهلين است.
در گزارشی در رادیو بین المللی فرانسه آمده است: "بر اساس برخی آمار، نود درصد زنان تن فروش در تهران باسواد هستند و در شهر تهران، میانگین سنی زنان تن فروش ۲۱ سال است، در حالیکه در سال ۱۳۴۷ این میانگین سنی ۳۱ سال بوده است." یعنی در طول این چهل سال و اندی، 10 سال میانگین سنی تن فروشی کاهش پیدا کرده است، و تنفروشان باسواد شدهاند. این آمار در ذات خود بسیار تاثربرانگیز است اما این گزارشهای دیگری نیز وجود دارد که وضعیت اسفناکتری را ترسیم میکنند. برای مثال در گزارشی دیگر آمده است: "سن فحشا در ايران پايين است سن دختران فراري 9 سال و بحراني اعلام میکند. بر اساس آمار به دست آمده از دختران فراري در شهر تهران، ميانگين سن دختران فراري 9تا 17سال است. همچنين گزارش ايلنا در همان سال از يک كارشناس آسيب هاي اجتماعي، آمار مراكز فحشا در سطح شهر تهران را 8 هزار باند اعلام كرد. طبق آمار در مدت 7 سال متوسط سن فحشا از 28 سال به زير 20 سال رسيده ودر حال حاضر كف اين سن تا 13 سالگي پايين آمده يعني در ميان نوجوانان به طور روزافزوني گسترش يافته است. بين 300 تا 600 هزار زن خودفروش در جامعه ما قابل رديابي هستند و بسياري از دانش آموزان دبيرستاني اين معضل اجتماعي را به طور رسمی مي پذيرند."
در گزارشی از سایت خبرآنلاین میخوانیم: "سال 85 را باید تنها سالی دانست که چندتن از مسئولان کشور و پژوهشگران، رغم تقریبی این زنان را 300 هزارنفر اعلام کردند. در آن زمان برای اولین بار این پژوهشگران، دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی زنگ خطر پایین آمدن سن زنان روسپی خبر دادند. در بررسی که در آن زمان در خصوص گروه سنی زنان خیابانی انجام شد از بین شش هزار و 53 زن خیابانی که در کل کشور زندانی بودند، دختران بین 12 تا 25 سال، بیشترین تعداد را تشکیل میدادند. از سوی دیگر در سالهای اخیر افزایش فرار دختران از خانه، به افزایش تعداد زنان خیابانی در کشور کمک کرده است. بنا به اعلام سازمان بهزیستی «در نه ماهه اول سال 88، 397 نفر دختر فراری در خانههای سلامت بهزیستیپذیرش شدند و تعداد زیادی از آنها توسط مراکز مداخله در بحران به منازلشان بازگشت داده شدهاند اما پیشبینی میشود که بین دو هزار و 500 تا سه هزار دختر فراری در کشور وجود داشته باشد.»"
http://pixdaus.com/index.php?pageno=4&tag=man&sort=tag |
در گزارشی با عنوان رواج بیسابقه صیغه در ایران میخوانیم: "صيغه در ايران رشد تکان دهنده ای پيدا کرده است. روزنامه ايران در اين مورد آمار روشنی داده است که تنها نوک کوه يخ را نشان ميدهد، زيرا مبنای تنظيم خود آمار معلوم نيست و بسياری از ازدواج های موقت اصلا ثبت نمیشوند. چنانکه گزارش ايران نيز يادآوری کرده است: بيشتر كودكان فاقد شناسنامه و بىهويت، حاصل ازدواجهاى موقت و همچنين ازدواج اتباع بيگانه با دختران ايرانى هستند كه ازدواج آنها در دفاتر رسمى ثبت نشده است. بهتر از آمار گزارش شاهدان عينی از افراد خانواده و محل و آشنايان است که نشان ميدهد برای بسياری از خانوادههای کم در آمد صيغه اکنون و پس از 26 سال حاکميت اسلامی از يک پديدهی حاشيهای و از نظر اخلاقی منفور و مکروه به پديده ای پذيرفته شده و راهی قابل قبول برای تامين زندگي، و برای مردان در بدترين حالت به وسيله ای برای کامجويی و سوء استفاده و بهره کشی جنسی از زنان بدون تقبل مسووليتهای قانونی و در بهترين حالت به طريقه ای مشروع برای دسترسی به سکس ممنوع تبديل شده است. به هر حال در رابطه با آمار ثبت شده، در گزارش ايران آمده است که صيغه در 6 ماهه نخست سال جاری رشد 45 درصدی نشان داده و اوضاع حاکی از آن است که اين پديده همچنان رو به رشد می گذارد. گزارش مزبور ازدواجهای موقت ثبت شده در 6 ماههی نخست را 747 مورد اعلام کرده که نسبت به 6 ماهه ی مشابه در سال قبل 45 در صد افزايش نشان میدهد. دراين گزارش، توزيع موارد ثبت شده ازدواج موقت در برخی از شهرها چنين ذکر کرده است: قم 66 مورد؛ کرمان 55 مورد؛ تهران 43 مورد؛ فارس 38 مورد. علت اين که قم در راس ليست ازدواجهای موقت قرار گرفته است، راز پوشيدهای نيست و از خبرنگاران ايرانی تا خارجی که از قم بازديد کرده اند از اين فاجعه سخن گفته اند، و نيز به اندازه کافی گزارش شده که بسياری از زنانی که در قم چه به تنفروشی چه به صيغه شدن تن در ميدهند فقط از خود قم نيستند، بلکه از ديگر شهرها به قم میآيند که در کنار، مرقد حضرت معصومه، ممر درآمدی برای زندگی فرو پاشيدهی خود بيابند... آماری که در گزارش ايران دررابطه با کودکان بی سرپرست آمده نيز رابطه تن فروشی و صيغه را از زاويه ای ديگر به نمايش می گذارد.,ايران, از قول دکترخباز معاون اجتماعی سازمان بهزيستی رژيم مينويسد حدود 15 هزار کودک بی سرپرست تحت پوشش سازمان بهزيستى قرار دارند كه حدود 14.3 درصد اين كودكان، كودكان حاصل از ازدواج موقت هستند. خود گزارشگر از قول دفتر آسيب های اجتماعی سازمان بهزيستی نقل می کند حدود 20 هزار کودک فاقد شناسنامه حاصل ازدواج های موقت در سراسر کشور وجود دارد که بسياری از آن ها حاصل ازدواج های موقت ثبت نشده با اتباع خارجی است. "
در گزارشی دیگر آمده است: "اگر به صفحات شخصی زیرمجموعه یاهو سری بزنید، البته بدون نیاز به فیلترشکن، انبوه صفحات سیاه و صورتی را خواهید دید با نامهای واقعی و عکسهای واقعی. اینجا دیگر صحبت عکسها و فیلمهای مستهجن خارجی نیست. اتفاقا اینجا همین افرادی را می بینید که هر روز از جلوی من و شما در خیابان رد می شوند. از جلوی چشمان پرسشگر گشت ارشاد و… . اینها همگی بی سواد و معتاد نیستند، نمونههایی را می یابید که در دانشگاههای دولتی هم درس می خوانند. اما تن فروشی می کنند. این یعنی فاجعه ای که باید برای آن ….، در جامعه مدعی ارزش ها: با یک جستجوی ساده چیزی حدود دوهزار دختر تن فروش با عکس واقعی از خودشان و مشخصات کامل فقط در یک سایت حضور دارند."
حال که از تنفروشی نوشتیم بد نیست نگاهی به قاچاق دختران ایرانی بیاندازیم که نه تنها پدیدهای غیرانسانی و غیراخلاقی است بلکه نشان از وضعیت فاجعهانگیز جامعهای دارد که ادعای ارزشی بودن و اخلاقی بودن آن گوش فلک را کر کرده است. در ابتدا ببینیم رسانههای داخلی در مقابل چنین پدیدهای چه چیزهایی را نوشتهاند.
به گزارش جهان نیوز، چهار تن از اعضای یک گروه که به قاچاق دختران کمسن از ایران به انگلیس و اروپای شرقی میپرداختند روز دوشنبه در لندن به جرم خود اعتراف کردند. (منبع) به گزارش سایت خبرنامه دانشجویان ایران، یافته های تحقیقی که با همکاری مرکز امور مشارکت زنان و کمیته سازمان دفاع از قربانیان خشونت انجام شده بیانگر روند رو به افزایش قاچاق زنان و دختران ایرانی به خصوص به کشورهای حاشیه خلیج فارس ، امارات متحده عربی ، پاکستان ، افغانستان است... بر اساس این آمارها، کشورهای آسیایی مانند تایلند، فیلیپین، نپال، هند، پاکستان، بنگلادش، ویتنام، چین، مالزی، اندونزی، برمه، کامبوج و ایران از مناطق مبداء پدیده قاچاق زنان و کودکان محسوب می شوند. به گزارش سرویس اجتماعی خبرگزاری زنان ایران، یافته هاى تحقیقى که با همکارى مرکز امور مشارکت زنان و کمیته سازمان دفاع از قربانیان خشونت در سال ۸۲ انجام شده بیانگر روند رو به افزایش قاچاق زنان و دختران استان هاى مرزى به کشورهاى حاشیه خلیج فارس ، امارات متحده عربى ، پاکستان ، افغانستان و به طور محدود به کشورهاى اروپایى و آسیایى است و به پدیده قاچاق دختران ایرانی اشاره کرده بود. در آن گزارش آمده بود: ماهانه ۴۵ دختر ۱۶ تا ۲۶ ساله ایرانی فقط در کراچی توسط افراد ثروتمند خریداری می شوند. (منبع)
در گزارشی تکاندهنده از سایت آفتاب مربوط به سال 86 آمده است: یکی از دلایلی که برسوال برانگیز بودن سکوت مسئولان نظام در خصوص پدیده قاچاق دختران ایرانی می افزاید، علاوه بر مخالفت آنان با اطلاع رسانی شفاف و صریح در این زمینه، برخورد و بازداشت کسانی است که در این حوزه فعالیت و تحقیق می کنند مثل بن یحیی، مردی که در جریان حراج دختران ایرانی در دبی با خبرگزای سینا در آن زمان همکاری کرد و بعد بازداشت شد. شاید به همین دلیل است که اکثرا افرادی که اطلاعاتی در این مورد دارند، ترجیح می دهند بی نام و نشان اطلاع رسانی کنند. همانند مهدی که مقیم هندوستان است و پس از برخورد با تنی چند از زنان ایرانی مقیم هندوستان که به صورت حرفه ای به در بازار فحشا فعالیت می کنند، تصمیم گرفته است در این خصوص شخصا تحقیق کند. وی در خصوص تحقیقاتش از افغانستان، پاکستان و هندوستان در مورد قاچاق دختران ایرانی می گوید: "تا جاییکه متوجه شدم چند عامل پشت ماجراست. یکی از موارد فقر است اما این تنها دلیل نیست. بخشی هم به سرکوب و خفقان دختران جوان باز می گردد. دختران جوان به دنبال راهی برای فرار از این شرایط تحمیلی هستند که به نام اعزام به کشورهای اروپایی و آمریکایی در این چاله می افتند. خیلی ها هم هستند که از خانواده های ثروتمند می آیند و یا حتی عجیبتر[...]"
در گزارش روزنامه شرق مورخ 6 خرداد 1383 آمده است: "امروز در فجيره امارات متحده عربى گروهى از دختران و پسران ايرانى براى فروش به حراج گذاشته مى شوند. شكارچيان انسان توانستند در غرفه يكى از كشورهاى عربى از ميان ۲۸۶ دختر ايرانى، ۵۴ نفر را انتخاب و ۲۸ ارديبهشت به كشورى در حاشيه خليج فارس بفرستند تا در روز ۶ خرداد براى حراجى فجيره آماده شوند. اين حراج در حالى برگزار مى شود كه لايحه دوفوريتى مبارزه با قاچاق انسان هفته گذشته در صحن علنى مجلس به تصويب رسيد.در جلسه روز گذشته مصطفى بن يحيى خلبان ايرانى تبار شاغل در خطوط هوايى امارات متحده عربى اعلام كرد: از ۹ پرواز به صورت عادى و ۲۰ پرواز غيرعادى ايران به دبى به طور متوسط بين ۱۰ الى ۱۵ دختر روزانه به امارات فرستاده مى شوند. اغلب اين دختران از شهرهاى آبادان، اهواز، زاهدان، تبريز و كرمانشاه هستند كه بالاترين درصد آن مربوط به تهران و مشهد است. همچنين ماهانه ۳ تا ۵ جسد دختر ايرانى از اين كشورها به ايران منتقل مى شود... بن يحيى، اختصاص يك ترمينال مسافربرى هوايى به ايرانيان را دليلى ديگر براى اهميت موضوع قاچاق دختر ايرانى توسط كشور امارات ذكر مى كند... دكتر عاصى استاد دانشگاه علامه طباطبايى نيز گفت: اگر بپذيريم كه پديده قاچاق انسان مظهر كشورهاى ليبراليستى است پس چرا در كشورهايى مثل فرانسه، سوئيس و... يك مورد قاچاق انسان گزارش نشده است؟ وى پديده قاچاق انسان را بيشتر مختص كشورهاى در حال توسعه و جهان سوم دانست كه نه تنها از پس مسائل اقتصادى مردم خود برنيامدهاند كه عواملى چون جنگ، تحريمهاى اقتصادى، بيكارى و... آن را تشديد مىكند."
Tier 1 (Full compliance with the minimum standards of the Trafficking Victims Protection Act (TVPA))
Tier 2 (Significant efforts to comply with TVPA)
Tier 2 Watch List (Countries whose governments do not fully comply with the TVPA’s minimum standards, but are making significant efforts to bring themselves into compliance with those standards AND a) The absolute number of victims of severe forms of trafficking is very significant or is significantly increasing; or b) There is a failure to provide evidence of increasing efforts to combat severe forms of trafficking in persons from the previous year; or c) The determination that a country is making significant efforts to bring themselves into compliance with minimum standards was based on commitments by the country to take additional future steps over the next year)
Tier 3 (No efforts to comply with TVPA)
No data/Special
این نقشه نموداری است که نشان میدهد حاکمیت ارزشی و اخلاقی ایران بر خلاف غرب هیچ عکسالعمل مناسبی در قبال چنین ناهنجاریهای غیرانسانی و غیر احلاقی انجام نمیدهد. همچنین گزارشهای بینالمللی حاکی از آن است که حاکمیت ایران هیچ تلاشی را در راستای ارتقای قوانین و ساختارهای موجود خود برای کاهش چنین ناهنجاریهایی انجام نمیدهد و در سالهای اخیر همواره در دسته سوم قرار داشته است. همچنین عنوان شده است که ایران هیچگاه هیچگونه آمار و دادههای دقیقی دراین باره منتشر نمیکند. در این زمینه ایران در کنار کشورهایی همچون برمه، کوبا، عربستان سعودی، سودان، ونزوئلا، زیمباوه، ازبکستان قرار داد. در گزارشی دیگر عنوان شده است که ایران در جایگاه دوم از آخر، پس از عربستان سعودی، در زمینه تلاش برای مبارزه با این حرکت غیرانسانی قرار دارد.
انتهای این نوشتار را با قسمتی از گزارش مردان صیغهای یا مردان تنفروش به پایان میبرم: "يادم می آيد پنج سال پيش به مناسبت تولد يکی از دوستانم تصميم گرفتيم که او را سورپرايز (غافلگير) کنيم. هر کسی پيشنهادی برای سورپرايز کردن او داد. و ناگهان خانمی از اقوام ايشان که در تهران زندگی می کرد و برای ديداری کوتاه به آمريکا آمده بود گفت «يکی از مردهايي را که استريپ تيز میکنند دعوت کنيم». تقريباً بيشتر ما شوکه شديم. و مايی که در کشوری زندگی میکنيم که بزعم بزرگان جمهوری اسلامی «در فساد و تباهی غوطه میخورد» به کسی که از کشوری میآمد که مومنان مذهبی بر آن حکومت میکنند معترض شديم."
آنچه در بالا آمد تنها برگی کوتاه بود از دفتری قطور با عنوان تنفروشی و قاچاق انسان در ایران امروز که آب چشم ایرانیان راستینی است که در این سرزمین زندگی میکنند و یا دغدغهی ایرانی آباد و سرافراز را دارند.
.......
(قسمت دوم)
پینوشت: پیشنهاد برای روشنتر شدن عمق فاجعه، منابع داده شده را مطالعه فرمایید.
پینوشت: برای مطالعه بیشتر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر