فروردین ۲۸، ۱۳۹۰

اندر باب حکایت های دروغین

 Apollo 11 Lunar Module Pilot Buzz Aldrin's bootprint. Aldrin photographed this bootprint about an hour into their lunar extra-vehicular activity on July 20, 1969, as part of investigations into the soil mechanics of the lunar surface. This photo would later become synonymous with humankind's venture into space.
http://en.wikipedia.org/wiki/File:Apollo_11_bootprint.jpg
در حکایت‌ها آمده است که نیل آرمستراگ (Niel Armstrong) اولین بشری بوده است که پا بر روی ماه گذارد. در تاریخ 21 جولای 1969، آپولو 11 بر روی ماه نشست و در ساعت 2:56 (بر اساس ساعت هماهنگ جهانی UTC) انسان برای اولین بار در تاریخ بشریت قدم بر روی ماه گذارد. در ادامه حکایت‌ها چنین عنوان می‌کنند: پس از اینکه نیل اولین قدم‌هایش را بر روی ماه گذارد سخنانی را برای بشر مخابره کرده که میلیون‌ها بیننده آن را شنیدند. او ابتدا گفت: "این گامی کوچک برای انسان، و جهشی عظیم برای نسل بشر می‌باشد." و در ادامه گفت: "موفق باشی آقای گروسکی!" سال‌های از این ماجرا گذشت و راز آقای گروسکی بر کسی فاش نشد تا بالاخره در 5 جولای 1995 نیل این راز را فاش کرد. (می‌توانید این حکایت را در اینجا بخوانید، و یا نسخه خلاصه شده این حکایت را در اینجا بخوانید. این حکایت به پارسی نیز برگردانده شده است، که البته نسخه برگردان پارسی این حکایت نیز تحریفی آشکار از این حکایت است. نسخه پارسی حکایت آقای گروسکی)
Neil Armstrong works at the LM in one of the few photos taken of him on the moon. NASA photo as11-40-5886
http://commons.wikimedia.org/wiki/File:As11-40-5886,_uncropped.jpg

اما حقیقت چیست؟
در 28 نوامبر 1995 نیل آرمسترانگ برای نشریه ALSJ (Apollo Lunar Surface Journal) نوشت: "من فهمیدم که این یک جک یک ساله است. برای اولین بار من آن را در کالیفرنیا از زبان کمدین بادی هکت (Buddy Hachett) شنیدم." ناسا گزارش کامل و لحظه به لحظه تمامی سفرهای فضایی خود را به همراه متن دقیق (کلمه به کلمه) مکالمات به همراه کوچکترین جزئیات آن‌ها را برای عموم انتشار می‌دهد. که می‌توانید قسمت مربوط به قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ بر روی ماه را در اینجا ببینید و در ابتدای آن می‌بینید که به این داستان اشاره شده است و آن را تکذیب کرده‌اند.
این حکایت همچنان در بین مردم می‌چرخد و عده‌ای با خواندن آن و بدون هیچ تحقیقی باور می‌کنند که چنین حکایتی حقیقت است. با وجود این همه تکذیبیه و به قول گوینده آن میلیون‌ها نفر ببیننده همچنان عده بیشماری هستند که تصور می‌کنند این حکایت داستانی برگرفته از واقعیت است.
یک کمدین بیش از 15 سال است که دروغی را بین جهانیان گسترش داده است. او دروغی را برای نمایشی خنده‌دار ساخته و پرداخته است و امروز به زبان‌های گوناگون مردم این حکایت را بازگو می‌کنند که آیا می‌دانستی نیل آرمسترانگ اولین باری که قدم بر روی ماه گذاشت چه گفت؟ با وجود پیشرفت رسانه‌ای و انتشار تکذیبیه‌‌های متعدد در اینترنت که به راحتی قابل دسترسی همگان می‌باشد اما همچنان برای عده‌ی بسیاری حقیقت با این دروغ آمیخته شده است و نمی‌دانند به راستی اولین انسان چه جملاتی را برای اولین بار بیان کرد اما تصور می‌کنند که او گفته است: "آقای گروسکی موفق باشی!!" چه بسا ده‌ها سال دیگر کمتر کسی باشد که بداند این داستان تنها ساخته و پرداخته ذهن یک کمدین برای سرگرمی است نه چیزی بیشتر.
دروغ کوچک و بزرگ ندارد، دروغ شوخی و جدی ندارد. دروغ دروغ است و دروغ یکی از ناشایست‌ترین اعمال انسانی است. مشاهده کنید که یک دروغ کوچک که برای سرگرمی چند نفر ساخته شده بود امروز به کجا رسیده است که نسخه تحریف شده پارسی آن هم بیرون آمده است و همه برای یکدیگر بازگو می‌کنند و یا می‌فرستند. دروغی که سازمان عریض و طویل ناسا را که انسان را بر روی ماه نشاند و امروز یکی از بزرگترین مراکز تحقیقاتی دنیا می‌باشد، سازمانی که به دورترین نقاط اعماق کهکشان‌ها دست پیدا کرده است و داده برداری می‌کند، را بر آن می‌دارد تا تکذیبیه‌ای برای این لطیفه بنویسد تا مردم بدانند واقعیت چه بوده است. اما همچنان هستند بیشمارانی که نمی‌دانند واقعیت چه بوده است و تصور می‌کنند آرمسترانگ گفت: "آقای گروسکی موفق باشی!"
این داستانِ حکایتی است که 16 سال پیش، برای یکی از بزرگترین حوادث تاریخ زندگانی بشر، ساخته شده است در زمانی که رسانه‌ها کوچکترین حرکاتی و گفتاری را ثبت کرده و انتشار داده‌اند، برای حادثه‌ای که میلیون‌ها شاهد زنده وجود دارد، متن صوتی و نوشتاری لحظه به لحظه‌ی آن رویداد در صدمی از ثانیه برای همگان قابل دسترسی است، حال تصور کنید حکایت‌هایی را که برای صد‌ها سال و حتی هزاران سال پیش است زمانی که رسانه‌ای وجود نداشته است، زمانه‌ای که با ده‌ها بار دهان به دهان شدن حکایتی ثبت می‌شده است و ... چقدر می‌توان به حقیقت مطلق حکایت‌ها و داستان‌ها و نوشته‌ها اعتماد کرد.




Share

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر