زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
ایرانیان در فرهنگ باستانی خویش شاد بودهاند و شاد زیستهاند و عزاداری و سوگواری را رسمی ناپسند میدانستهاند، اما امروز بر اثر غلبه فرهنگهای بیگانهیی هم چون فرهنگ تازیان، شادی و شاد بودن از فرهنگ این مردمان رخت بر بسته است و جای خویش را به عزا و غم و ماتم داده است.
مطالعات گوناگونی وجود دارد که همه حاکی از آن است که ایرانیان امروز مرمانی شاد نیستند. برای مثال دادههای سایت مرکز اطلاعات جهانی شادمانی کشور ایران بر اساس معیارهای گوناگون در سالهای اخیر همواره در وضعیتی بسیار پایینتر از وضعیت متوسط جهانی قرار دارد. در سری مطالعات دیگر ایران رتبه 62 جهانی و با امتیاز 1.12 با میانگین جهانی 1.57 را کسب کرده است. در مطالعاتی دیگر ایران رتبه 67 در سال 2006 و رتبه 81 در سال 2009 را کسب کرده است. به همین ترتیب مطالعات بسیار دیگری نیز وجود دارد که معیارهای این مطالعات متفاوت میباشد و تمامی این مطالعات حاکی از آن است که مردمان ایرانی مردمانی شاد نیستند.
دکتر نعمت الله فاضلی در مقاله شادی چیست و از کجا میآید مینویسد: "من در این بررسی از رویکرد ترکیبی فوق پیروی می کنم و شادی را به منزله بخشی از عواطف با رویکرد مذکور توضیح می دهم. خلاصه رویکردی نظری من به شادی اینست که شادی هم نوعی حالت یا «احساس عاطفی» و در عین حال نوعی «ارزیابی عقلی» از زندگی و وضعیت فرد از موقعیت خود می باشد. این احساس و ارزیابی گرچه توسط فرد صورت می گیرد اما از طریق ارزش ها، باورها، هنجارها و ساختارهای جمعی تعییّن می یابد و طی فرایند «جامعه پذیری» و «فرهنگ یابی» در افراد درونی می شود. با در نظر گرفتن این امر، شادی در جوامع و در بین گروه های مختلف برساخت متفاوتی است. با توجه به این واقعیت، شادی یک چیز واحد نیست بلکه در جهان واقعی «شادی های» مختلف وجود دارد. این تنوع را مَتییوس و ایزِکییردو در کتاب شان نشان داده اند و به درستی ابراز داشته اند که «شادی یک چیز نیست بلکه شادی چیزهای متفاوت در جاهای مختلف است. جستجوی شادی نیز جستجوی برای چیزهای گوناگون می باشد.»"
مطالعات دیوید لایکن نشان داده در یک فرد، شاد بودن 50% به ژنتیک فرد و 10% الی 15% به عواملی همچون سلامتی، درآمد و عوامل مادی و ... بستگی دارد و 40% بقیه را عوامل ناشناخته دیگری تشکیل میدهند. شاید بتوان گفت عمده عواملی که بر شاد بودن فرد تاثیر میگذارد وابسطه به فرهنگی است که فرد در آن رشد میکند و با آن پرورش مییابد. چرا که مطالعات نشان داده است حتی ژنتیک انسانها نیز از عوامل فرهنگی تاثیر میگیرد و برعکس. یعنی میتوان ژنتیک و فرهنگ را همچون عواملی در هم تنیده در نظر گرفت که میتوانند در طول تاریخ بر روی یکدیگر اثرات غیر قابل انکاری بگذارند. دکتر ناصر فکوهی در نوشتاری با عنوان آیا انباشت تجربه بیولوژیک را می توان نوعی انباشت سرمایه فرهنگی نیز به حساب آورد؟ مینویسد: "هر انسانی از لحظه تولد خویش درون یک سیستم فرهنگی به دنیا می آید که مشخصات خود را به صورت گسترده و از راه های بی شماری به او منتقل می کند و در او ساختارهای ذهنی و کنشی لازم و بالقوه ای را ایجاد می کند که سپس می توانند در فرایندهای آموزشی که ما به آنها نام «اکتساب» را می دهیم به اشکال بالفعل تبدیل شوند. گذار از آن موقعیت بالقوه به این موقعیت بالفعل، البته خود نیازمند بحثی طولانی است و در اینجا صرفا باید بر این نکته تاکید کنیم که تقریبا هیچ فرایند خودکاری در این زمینه وجود ندارد. موقعیت های انتسابی به صورت های مختلف به فعل در می آیند و میزان درونی شدن و شدت این درونی شدن(اگر اصولا درونی شدن اتفاق بیافتد) می توانند به تعداد کنشگران متفاوت باشند ... بیولوژی ما بخشی از فرهنگ ما است و باید به مثابه چنین بخشی از آن در برابر دستکاری شدن و سوء استفادهها حمایت کرد." بنابراین شادی تنها به عوامل مادی و اقتصادی بستگی ندارد بلکه بیشتر به عوامل فرهنگی بستگی دارد که ریشه در عقاید و آداب و سنن و طرز تفکر یک جامعه دارد.
بنابراین، امروز با تغییر رویهی فرهنگی و زدودن فرهنگ ایرانی از آلایندههایی که فرهنگ ایرانی را به فرهنگی غمزده تبدیل کرده است میتوانیم گامی موثر در راستای نهادینه کردن شادی و شادمانی در این مردمان برداریم.
در این باره تنها یک مثال را عنوان میکنم.
چرا برای بزرگداشت انسانهای بزرگی که از میان ما رفتهاند در زادروز آنان جشنی نمیگیریم و یاد آنها را گرامی نمیداریم؟ آیا عزاداری و بزرگداشت برای بزرگان و فرهنگسازان و شخصیتهای برجستهای که نامشان در میان مردمان زنده است، در روز مرگشان رسم مناسبی است و یا بزرگداشت نام و کارهای این عزیزان در سالروز تولدشان؟
یکی از رسومی که بعدها به فرهنگ ایرانی افزوده گردید آئین و رسوم عزاداری میباشد که با فرهنگ گذشته ایرانیان بیگانه است چرا که ایرانیان آن را عملی ناپسند میدانستهاند. ما نیز امروز نه میخواهیم گذشته تاریخی ایران را بازسازی کنیم و نه اینکه فرهنگ امروز ایران را از تمامی عناصر متاخر وارد شده به آن بزداییم بلکه بایستی عناصر منفی فرهنگ امروز ایرانی را پاک گردانیم و بر جنبههای مثبت آن بیافزایم.
آريا جانمثل هميشه نوشته جالب و خ.اندني بود ولي دربارهي اينكه عزاداري رو رسم جديدي دونستي با هم هم نظر نيستيم. اگرچه عزاداري و ناراحتي براي درگذشته ناپسند بوده ولي توي تقسيم بندي زماني لذتها به لذتهاي پس از مرگ هم توجه داشتهاند و به همين دليل مراسمهاي گوناگون با پختن غذاهاي خاص و بوي خوش(كه رابط گيتي و مينو تصور ميشده)انجام ميشده كه البته اين مراسمها همگي با شادي همراه بوده و براي شادي روان درگذشته انجام ميشده.
پاسخحذف