اين قافله عمر عجب مي گذرد درياب دمي که با طرب مي گذرد
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري پيش آر پياله را که شب مي گذرد
دنیا سرای گذار است و تغییر، آنچه که پایدار و ماندگار است نه این انسان فانی بلکه رفتار و اندیشههایی است که تاریخ و زندگانی ما را شکل میدهند و همچون سنگنبشتهای در تاریخ و چرخهی روزگار حک میگردند و هیچ باد و باران و گذرِ تاریخی نه آن را تغییر میدهد و نه آن را محو میگرداند.
شاید این روزها سخن گفتن از شادمانی و پایکوبی و گلافشانی سخت باشد چرا که در گوشهای از دنیا به علت فاجعهای طبیعی تعداد کثیری از انسانها به کام مرگ فرو رفتهاند و عدهی دیگری با مرگ دست و پنجه نرم میکنند، مردمانی دیگری در گوشهای دیگر زیر چکمههای قدرت و فساد ظالمان و خودکامگان به کام مرگ میروند و سختتر از همهی اینها گم شدن تک واژهی انسانیت در روزمرگیهای انسان معاصر است. فاجعه در این نیست که این صحنههای آشنا بارها و بارها تکرار و تکرار میگردد، بلکه در آن لحظهای است که منِ انسان فراموش میکنم و خاموش و بیصدا از کنار آن میگذرم. این روز، روزِ حقیقیِ مرگِ منِ انسان است.
انسان امروزی در این روزگار سخت در معرض آزمایشی بزرگ قرار دارد آزمایشی که بایستی در آن نشان دهد هنوز هم انسان است. مفهوم انسان و انسانیت، فرای مفاهیم دینی و مذهبی و نژادی و ملیتی و جنسیتی قرار گرفته است، مفهومی که تنها و تنها در عمل نمود پیدا میکند و هویت و ذات خویش را آشکار میگرداند. ژاپن امروز نه صحنهی مهروزی و محبت کردن بلکه صحنهی آزمایشی است برای انسان امروزی که نشان دهد آیا بویی از انسانیت برده است یا خیر. حوادث امروز لیبی نه مختص به مردان و زنان لیبی بلکه کارزاری است برای یکایک انسانها تا لایههای پنهان و راستین هویت خویش را در این کارزار به عرصهی ظهور رسانند. درد ژاپن، لیبی، ایران و ... درد همهی انسانهاست. ایران، ژاپن، لیبی، آفریقا، اروپای شرقی و غربی، آمریکا و کانادا و ... همه حلقههای یک زنجیر هستند که یک مفهوم مشترک را شکل میدهند. سعدی چه زیبا گفت:
بنى آدم اعضای يك پیکرند
که در آفرينش ز یک گوهرند
که در آفرينش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
نشاید که نامت نهند آدمی
در پی حوادثی که در سال گذشته رخ داد، سال جدید کارزار مبارزه برای مرگ و یا زنده شدن مفهوم انسانیت است. انسانیتی که امروز چهرهای ژولیده و پریشان به خود گرفته است و کمرش زیر بار بیتفاوتیها خم شده است.
همراه شو عزیز همراه شو عزیز
تنها نمان به درد
کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود
دشوار زندگی هرگز برای ما بی رزم مشترک آسان نمیشود
تنها نمان به درد همراه شو عزیز
همراه شو همراه شو همراه شو عزیز
همراه شو عزیز تنها نمان به درد
کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود
دشوار زندگی هرگز برای ما بیرزم مشترک آسان نمیشود
(برزین آذر مهر)
بیایید امسال نشان دهیم هنوز هم هستند کسانی که دلشان برای انسان و انسانیت میتپد.
در سال جدید برای شما دوستان و عزیزان شادمانی و سلامتی و بهترین نیکیها را آرزو دارم.
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست برخيز و به جام باده کن عزم درست
کين سبزه که امروز تماشاگه توست فردا همه از خاک تو برخواهد رست
بعد نوشت: چقدر این حکایت بوستان سعدی شرح حکایت این روزهای ماست:
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
چنان آسمان بر زمین شد بخیل
که لب تر نکردند زرع و نخیل
بخوشید سرچشمههای قدیم
نماند آب، جز آب چشم یتیم
نبودی بجز آه بیوه زنی
اگر برشدی دودی از روزنی
چو درویش بی برگ دیدم درخت
قوی بازوان سست و درمانده سخت
نه در کوه سبزی نه در باغ شخ
ملخ بوستان خورده مردم ملخ
در آن حال پیش آمدم دوستی
از او مانده بر استخوان پوستی
وگرچه به مکنت قوی حال بود
خداوند جاه و زر و مال بود
بدو گفتم: ای یار پاکیزه خوی
چه درماندگی پیشت آمد؟ بگوی
بغرید بر من که عقلت کجاست؟
چو دانی و پرسی سؤالت خطاست
نبینی که سختی به غایت رسید
مشقت به حد نهایت رسید؟
نه باران همی آید از آسمان
نه بر میرود دود فریاد خوان
بدو گفتم: آخر تو را باک نیست
کشد زهر جایی که تریاک نیست
گر از نیستی دیگری شد هلاک
تو را هست، بط را ز طوفان چه باک؟
نگه کرد رنجیده در من فقیه
نگه کردن عالم اندر سفیه
که مرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق
نیاساید و دوستانش غریق
من از بینوایی نیم روی زرد
غم بینوایان رخم زرد کرد
نخواهد که بیند خردمند، ریش
نه بر عضو مردم، نه بر عضو خویش
یکی اول از تندرستان منم
که ریشی ببینم بلرزد تنم
منغص بود عیش آن تندرست
که باشد به پهلوی رنجور سست
چو بینم که درویش مسکین نخورد
به کام اندرم لقمه زهرست و درد
یکی را به زندان بری دوستان
کجا ماندش عیش در بوستان؟
پیش پینوشت: زرتشت، گاتاها سرود هشتم یسنا هات 43 بند 1
خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم سازد. چنین است خواست و فرمان اهورامزدای چاره ساز. از این رو ما خواستاریم که با نیروی راستی و پایداری نیاز یکدیگر را برآورده سازیم. ای آرمئیتی، ای مهر خدایی ما را در زندگی از بخشش بینایی کامل و منش پاک برخوردار ساز.
پینوشت 1: پیام نوروزی من در سال گذشته
قسمتی از آن: و در آخر، چرا هر یک از ما به عنوان فردی که خواستهای دارد، عقیدهای دارد و آرمانی را طلب میکند پیامی برای دیگران نداشته باشیم. هر یک از ما به عنوان فردی صاحب اختیار که برای خود دنیایی از آرزوها و امیدها دارد پیامی نوروزی را به دیگران هدیه نکنیم؟! آری، از خویشن شروع کنیم و به دیگران پیام خود را برسانیم پیامی که از ما برخواسته است نه پیامی که دیگران برای ما نوشتهاند و اینچنین مقام فرد را به عنوان یک انسانی با تمامی ابعاد وجودیش در دنیای سراسر تزویر و ریای جاهطلبان گرامی داریم. هر فرد یک انسان است و هر انسانی فارغ از رنگ و نژاد و قومیت و ملیت و دین شایسته احترام. باشد که همه ما این آزادی و برابری را ارج نهیم و مقام انسان را در دنیای امروزی تا قلههای صلح و دوستی و برابری و انسانیت بالا بریم.
پینوشت 3: نوشتاری آیدین پورمسلمی با عنوان : سنت و اسطوره حاجی فیروز – ریشههای تاریخی و گسترش جهانی
پینوشت 4: هر چند خیلی با این شعر موافق نیستم و میتوانست بسیار بهتر از اینها انتخاب گردد اما کار جالب و نوینی بود. پیشنهاد برگ "زبان ما پارسی است نه فارسی" دربارهی نیایش نخستین سال نو
پینوشت 5: تحقیقی جالب درمورد پیشینه آشنایی ایرانیان با ماهی قرمز. هرچند بسیار این نوشتار ناکامل است و استدلالهای محکمی ندارد چرا که لزوما ماهیهای نشان داده شده در عکسها ماهی قرمز نیستند اما تحقیق جالب در تامل برانگیزی است. به هر روی شخصا با گذاشتن ماهی قرمز بر سر سفره هفتسین مخالف هستم. اسیر کردن و لحظهشماری برای مرگ یک موجود زنده به هیچ روی موافق با دیدگاههای طرفداران محیط زیست نمیباشد و اندیشه ایرانی یکی از خصوصیات آن احترام به طبیعت و اهمیت دادن به حقوق دیگر جانداران است و اسیر کردن ماهی قرمز میتواند نمودی بیتفاوتی به حقوق دیگر موجودات زنده است که با اندیشه ایرانی و طرفداران محیط زیست سازگار نمیباشد.
پینوشت 6: محک (موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سطان) امسال 20 ساله شد. برایشان بهترینها را آرزو دارم. طرح خرید لباس عید برای کودکان محک.
پینوشت 7: بنیاد کودک Child Foundation كه در ايران به نام «مؤسسه خيريه رفاه كودك» رسماً به ثبت رسيده، نهادي است خيريه، مستقل و تنها مؤسسة خيريه ايراني كه در زمينه كمك به دانش آموزانِ نيازمند مورد تأييد سازمان ملل قرار گرفته و به عنوان مقامِ مشورتي (اكوسوكِ) اين سازمان بين المللي پذيرفته شده است. موضوع فعاليت و هدف اصلي بنيادكودك، حمايت همه جانبة مادي و معنوي از دانش آموزان فقير و نيازمند امّا با استعداد و درس خوان است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر