احترام به قانون در این شهر حرف اول را میزند ... در هیچ موردی تا به امروز ندیدهام که مردمان این شهر قانون را زیر پای بگذارند، حتی در موارد بسیار جزئی چون عبور عابر پیاده از چراغ قرمز!! یا آشغال انداختن در خیابان و یا هر مورد دیگر. مردمان بیجهت با یکدیگر دست به یقه نمیگردند و همواره میگذارند قانون و مجریان قانون تصمیم بگیرند. برای مثال یکی از دوستان تعریف میکرد تصادفی را دیده است که در آن پس از تصادف دو نفر با یکدیگر نه تنها دعوا نمیکردند بلکه تا زمانی که پلیس به صحنه بیاید با یکدیگر به گفتگو در باره مسائل روزانه میپرداختند. همه به یکدیگر اعتماد دارند به گونهای که هیچ کسی را دزد نمیدانند مگر اینکه خلاف آن اثبات گردد. مغازهها تنها با کرکرهای که پایین میکشند و تنها درب آن را قفل میکنند مغازهها را تعطیل میکنند. اگر در این شهر قرار بود دزدی موضوعی رایج باشد به هیچ عنوان شما مغازههای را با این درجه امنیتی پایین مشاهده نمیکردید. هیچگاه با انواع و اقسام ایستهای بازرسی مواجه نمیگردید. حتی از فرودگاه که بیرون میآمدم منتظر بودم تا به محلی برسم تاچمدانها را با بلیط تطبیق دهند در حالی که چنین چیزی در این شهر وجود نداشت و از آن جهت است که هیچ کس به اموال دیگران حتی بدون ایستهای بازرسی کاری ندارد. در ایران با انواع و اقسام ایستهای بازرسی باز هم مردمان راهی برای دور زدن آنها پیدا میکنند و دزدی مسالهای رایج است. تنها موردی که با آن مواجه شدهام که پلیس در مورد آن افراد را بررسی میکند وضعیت اقامت افراد میباشد که آیا فرد غیرقانونی در کشور میباشد یا خیر
همواره در تمامی موارد پلیس با احترام تمام با شهرواندان برخورد میکند. در حالی که در ایران تنها چند مورد با پلیس برخورد داشتهام در تمامی موارد یا تقاضای رشوه کرده است و یا با استهزا برخورد کرده است و یا با بیاحترامی که شرح هر کدام نوشتاری جداگانه را میطلبد اما در یک مورد نیروی انتظامی وقیحانه بدون اینکه خلافی (چه شرعی، چه قانونی) را انجام داده باشم با ضبط کردن گواهینامه بنده تقاضای رشوه کرده است.
همواره شما را هشدار میدهند از ایرانی جماعت بپرهیزید چرا که اگر کسی کلاهبرداری کند مهاجران و یا ایرانیان این شهر هستند !! البته این موضوع هم طبیعی است چرا که ایرانی هویت خویشتن را در قالبی تعریف کرده است که با چنین جامعه و اندیشهای سازگاری ندارد و هرکجا که باشد ایرانی است و مشکل از فرد و یا ایرانی بودن نیست بلکه مشکل جامعهای است که هویت فرد را شکل میدهد و در این هویت سازی عوامل گوناگون اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دخیل هستند بنابراین تقصیر را نمیتوان تماماً متوجه فرد دانست و یا صرفاً ملیت او. در ساحت اجتماعی این مشکلات از برای عناصری هستند که به افراد هویت بخشی میکنند و اندیشهها و افکار فرد را شکل میدهند که تشریح و توضیح آن در این مقال نمیگنجد اما آنچه که شما مشاهده میکنید حقیقتیست انکار ناپذیر.
در شهر با قومیتها و ملیتهای گوناگونی روبهرو میگردید که یا مهاجر هستند یا پناهنده و یا متولد همین شهر و یا کشور. اما اکثر افراد کشور را مردمان بومی آن مردمانی سفید پوست هستند براساس آمار در کشور اتریش 91.1% اصالتاً اتریشی تبار و پس از آن یوگوسلاو، ترک، آلمانی و ... هستند.
در اینجا شما معنا و مفهوم آزادی و احترام به حقوق انسانی را به معنای واقعی کلمه درک میکنید. قانون برای همه یکسان است و احدی اجازه ندارد به زندگی خصوصی افراد کاری داشته باشد. هر کس هرگونه که بخواهد میتواند در خیابانها ظاهر گردد تنها قانون موجود این است که هیچ کسی اجازه ندارد در خیابان و مکانهای عمومی عریان ظاهر گردد. احدی اجازه ندارد برخورد فیزیکی با دیگران کند و هرگونه برخورد فیزیکی منجر به جریمه میگردد. هیچ کس به دیگری از سر تعجب و یا شهوت به علت چگونگی پوشش افراد، نگاه نمیکند. در ایران هنگامی که دختر نه حتی با ظاهری آراسته عبور کند انواع نگاههای گوناگون او را دنبال میکند اما در اینجا تا جایی که دیدهام چنین نیست و این موضوع دقیقاً از نگاههای افراد و چگونگی حرکات افراد به وضوح مشخص است. ترکهای این شهر که جمعیت قابل توجهی نیز دارند معمولاً مسلمان هستند و با حجاب در معابر عمومی ظاهر میگردند اما تا به امروز ندیدهام کسی بدانها نگاهی تمسخرآمیز کند و یا او را مورد استهزا قرار دهد. هر کس آزاد است که نوع پوشش و ظاهر خویش را انتخاب کند و احدی نه اجازه دخالت در آن را دارد و نه اجازه استهزای آن را دارد. هرچند اگر تمسخر جنبه زبانی داشته باشد هیچ جریمه و یا مجازاتی را در پی ندارد با این وجود مردمان این شهر خود اجازه چنین کاری را به خود نمیدهند و تا به امروز نه من و نه دوستان و آشنایانم به چنین موردی برخورد کردهاند.
البته لازم به ذکر است که آزادی در انتخاب پوشش به تنهایی از اهمیت کمی برخوردار است اما این مساله نمادی است از موضوعی بزرگتر که نشان از آزادی انتخاب افراد دارد. در حوزه فردی هر کس آزاد است هرگونه میخواهد بیاندیشد، رفتار کند و انتخاب کند. هیچ محدودیتی در دین و عقاید شخصی برای افراد وجود ندارد و دین در اینجا در حوزه اجتماعی افراد باعث وجود تبعیض نمیگردد و موجبیت از دست دادن حقوق اجتماعی افراد نمیگردد. مسلمان، مسیحی، یهودی، زرتشتی، مندایی، بودایی، بیدین همه از حقوق اجتماعی یکسانی برخوردارند ... همسایه یکی از دوستان کمونیست میباشد و از ابراز آن هیچ ابایی ندارد و آن را در هیچ کجا پنهان نمیکند با این وجود همانند دیگر شهروندان این شهر با او رفتار میگردد. شاید تاکید این موضوع بسیار عجیب باشد اما شما هیچگاه در ایران چنین وضعیتی را مشاهده نمیکنید دین و اعتقادات شخصی در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی انسان دخیل میگردد و ممکن است که او را از بسیاری حقوق اولیه فردی و اجتماعی محروم کند و یا در مواردی به او اختیارات فراقانونی داده شود و همه و همه تنها به علت اعتقادات درونی اوست نه موضوع دیگری.
(ادامه دارد)
......
پینوشت: شاید بسیاری از افراد برای اولین بار دینی با نام منداییان را شنیده باشند. منداییها خود را پیرو یحیی نبی میدانند که کتاب دینی آنان گنز اربا میباشد. در ایران منداییها در خوزستان زندگی میکنند. تا جایی که اطلاع دارم، مراسم دینی آنان بایستی در کنار رودخانه برگزار گردد بنابراین اکثراً در محلهایی زندگی میکنند که نزدیک به رودخانه باشد.
نوشتاری در مورد منداییان به قلم فرید شولیزاده:
http://azarpad.persianblog.ir/post/86
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر