همهی ما با واژگانی همچون اقلیتهای قومی و مذهبی آشنا هستیم اما تا به حال کمتر فکر کردهایم که جز این اقلیتها جامعه انواع گوناگون دیگری از اقلیتها را نیز در بر دارد. در اینجا میخواهم واژهی دیگری را تعریف کنم که شاید در ادبیات رایج ما جایگاهی نداشته باشد اما برای اینکه بتوانم موضوع را به روشنی بازگو کنم واژهی اقلیتهای جسمانی را تعریف میکنم. منظور از اقلیت جسمانی افرادی هستند که با توجه به وضعیت جسمانی خویش (همچون انواع معلولیتها) با دیگر افراد جامعه تفاوت دارند. اکثریت افرادی هستند که مشکل جسمانی خاصی ندارند و در مقابل آن اقلیتی هستند که با توجه به علتهایی در طول دوران زندگی خویش یا از بدو تولد مشکل جسمانی خاصی دارند که نیازمند مراقبتهای ویژه و یا امکانات ویژهای هستند تا بتوانند در اجتماع حاضر گردند و نقش آفرینی کنند. تا بدین جا اقلیتهای جسمانی را تعریف کردم تا بتوانم در انتهای این نوشتار مقایسهای بین اقلیتهای جسمانی در وین و تهران انجام دهم. در ابتدا وضعیت اقلیتهای جسمانی را در وین مشاهده میکنیم.
روزهای ابتدایی ورودم به این شهر بسیار متعجب بودم چرا که در هر گوشه و کنار شهر افرادی با معلولیتهای گوناگون را مشاهده میکردم تعجب من نه از حضور این افراد در سطح شهر بلکه از تعداد افرادی بود که مشاهده میکردم هیچگاه در تهران به این میزان افراد معلول در خیابان ندیده بودم. در نگاه اول تصور میکنید که وضعیت سلامتی این مردمان مشکل دارد اما با نگاهی عمیقتر خواهید فهمید که حقیقت عکس آن است. اگرچه حضور این افراد در این شهر نسبت به تهران بسیار بسیار بیشتر است اما این مساله نسبت جمعیتی تعداد معلولان به کل جمعیت را مشخص نمیکند چراکه در تهران اکثر افراد با مشکلات جسمانی در خانههای خویش مبحوس هستند و بر عکس در وین این افراد در سطح جامعه حضور پیدا میکنند اما چرا ...!
وجود برآمدگیهایی در پیادهروها و متروها و معابر عمومی عبور و مرور برای نابینایان را بسیار بسیار آسان میکند. همچنین وجود چراغهایی که با تغییر زنگ خود نابینایان را از سبز یا قرمز بودن چراغ برای عبور از خط عابر پیاده آگاه میکند، عبور و مرور را برای نابینایان در عرض خیابانها بدون نیاز به کمک دیگران بسیار آسان کرده است.
تمامی امکانات شهری به صورتی طراحی و ساخته شده است که معلولینی که از واکر یا ویلچیر استفاده میکنند بتوانند از تمامی این امکانات شهری استفاده کنند برای مثال تمامی وسایل نقلیه عمومی به گونهای طراحی ساخته و اجرا گردیده است که معلولین به راحتی میتوانند پیاده و سوار شوند حتی قطارهای ریلی درون شهری و اتوبوسها. تمامی ایستگاههای متروی درونشهری و قطارهای تندرو که معمولا بالاتر از سطح زمین هستند و یا زیر زمین هستند مجهز به آسانسور میباشند تا کسانی که توانایی استفاده از پله را ندارند به راحتی و بدون نیاز به کمک دیگران، خود بتوانند از آنها استفاده کنند. شهر و وسایل نقلیه عمومی به گونهای طراحی شدهاند که عبور و مرور را برای استفاده کنندگان از ویلچیر و یا واکر به غایت ساده کرده است به گونهای که نیازی به کمک دیگران برای استفاده از آنها برای عبور و مرور وجود ندارد و افراد گوناگون با توجه به محدودیتهای جسمانی خود میتوانند به صورت مستقل و بدون نیاز به دیگران از آنها استفاده کنند. وجود توالتهای مخصوص برای استفاده کنندهگان از ولچیر، محلهای استراحت ویژه و ... در اماکن عمومی همچون ادارات، کتابخانهها و ... به افراد با ناتواناییهای جسمانی اجازه میدهد که بتوانند بدون دغدغه در محلهای گوناگون ظاهر گردند و ایفای نقش کنند. تمامی این موارد در کنار هم موجب میگردد که شخصیت مستقل افراد حفظ گردد (چرا که افراد با نیازهای گوناگون خود به تنهایی میتوانند نیازهای خویش را در جامعه برآورده کنند و نیازی به کمک دیگران برای رفع خواستههای ساده خود ندارند.) و بدین شکل است که افراد توانایی حضور در جامعه را پیدا کنند.
البته شایان ذکر است که همین مورد برای نوزادان نیز برقرار است به گونهای که مادران برای حمل و نقل کودکان خود از کالسکه استفاده میکنند و تا کنون ندیدهام کسی کودک خود را به هنگام عبور و مرور در شهر به دست بگیرد. در تمامی وسایل نقلیه عمومی حتی اتوبوس و قطارهای ریلی درون شهری جایگاههای ویژهای برای کالسکههای نوزادان در نظر گرفته شده است که استفاده از آن را برای مادران ممکن میسازد. (پینوشت 1)
اما تهران ... از توصیف آن میگذرم چرا که هر یک از ما کاملاً با این شهر آشناست و میداند که هیچگونه امکاناتی برای افراد با ناتواناییهای جسمانی در نظر گرفته نشده است. بنابراین توصیف آن قصه ملالآور و تکراری بیش نیست.
دولت اتریش برای افرادی با انواع ناتواناییهای جسمانی امکاناتی را در نظر گرفته است و بدانها چون شخصیتهای مستقل مینگرد که حق زیستن دارند. اما جامعه ایران با وجود اینکه در جنگ 8 ساله ایران و عراق بر اساس آمار موجود 335000 نفر دچار معلولیت گردیدهاند و همواره دولت و حاکمیت ایران خود را مدیون جانفشانیهای این بزرگواران میداند با این وجود، متاسفانه ساختار حکومتی ایران به گونهای است که تبلیغات فراوانی را روی این موضوع میکند اما سادهترین امکاناتی را محیا نمیسازد تا اینگونه افراد بتوانند در جامعه حضور پیدا کنند و به نقش آفرینی بپردازند!!
با این حساب حاکمیت ایران نه تنها حقوقی برای اقلیتهای قومی و مذهبی قائل نمیباشد بلکه برای اقلیتهای جسمانی نیز کوچکترین ارزشی قائل نمیباشد و همواره حقوق انواع گوناگون اقلیتها زیر چکمههای اکثریت خورد میگردد.
پینوشت 1: با اینکه نرخ تولد در ایران 20.3 و نرخ تولد در اتریش 9.2 میباشد با این وجود نسبت به تهران شما بسیار نوزادان بیشتری را در سطح شهر میبینید چرا که خطری نوزادان را تهدید نمیکند و مادران آموزش دیدهاند کودکان خود را به بیرون از خانه بیاورند اما محیط تهران خطرات بلقوهای را برای یک نوزاد به همراه دارد به گونهای که مادران چنین ریسکی نمیکنند به دفعات نوزادان و کودکان خود را از خانه بیرون بیاورند.
Share
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر