بسیاری از افراد در نقد ایران باستان میگویند که در ایران باستان به نگارش و کتاب نویسی اهمیت داده نمیشده است و هیچ سندی در این باره وجود ندارد. پژوهشهای جلال خالقی مطلق در کتاب "از شاهنامه تا خداینامه" یکی از بهترین منابعی است که نشان میدهد اهمیت دانشاندوزی و کتابنگاری در ایران باستان تا چه حد بوده است.
خانم سیما سلطانی در مقالهای با عنوان "معرفی از شاهنامه تا خداینامه" چاپ شده در نشریه بخارا شماره 72-73 درباره این کتاب اینچنین مینویسد:
"نویسنده در این گفتار بسیار مهم تلاش مىکند تا نشان دهد که سنت خداینامهنویسى اشکانى نیز ریشه در آرشیوهاى هخامنشى دارد. وى براى اثبات این ادعا به گفته ابن ندیم، دینکرد، ارداویرافنامه و گزارش مؤلفان به زبانهاى عربى و فارسى در سدههاى نخستین اسلامى مىپردازد که از نوشتن اوستا بر لوحهاى زرین یا بر دوازده هزار پوست گاو و نگهدارى آنها و دیگر کتابها در موضوعات دانشهاى گوناگون یاد کردهاند و آوردهاند که این کتابها در محلى به نام دزنبشت (در پهلوى به معناى کتابخانه) نگاهدارى مىشده است و همچنین در کتب مزبور از سوزاندن، بردن و ترجمه کردن آنها به سریانى و رومى پس از حمله اسکندر به فراوانى سخن گفته شده است.
نویسنده همچنین براى اثبات ادعاى خود از کتاب استر در عهد عتیق شاهد آورده است. در آن کتاب از ثبت قوانین و نوشتن نامه و فرمان به زبانهاى اقوام مختلف کشور و ترجمه و ارسال آنها به همه ایالات شاهنشاهى از هند تا مصر سخن رفته است. به گفته دکتر خالقى، در کتاب استر سه بار به سنت ثبت رویدادها اشاره شده است. براى نمونه در کتاب آمده است که پادشاه یک شب خواست که این کتاب را براى او بخوانند.
در کتاب عزرا نیز یهودیانى که به دستور کوروش به اورشلیم رفته بودند تا شهر را بسازند، در پاسخ به نامه اردشیر به متن فرمان کوروش در این مورد استناد مىکنند و از او مىخواهند تا به «کتاب رویدادهاى مهم» رجوع کند تا متن مزبور را بیابد و او نیز چنین مىکند و در دژ اکباتان طومار فرمان کوروش را مىیابند.
از این جمله اشارت بسیار مهم که نشان از آن دارند که در ایران دستکم از هخامنشیان به این سو شاهد سنت نگارش بودهایم و اینکه در همه این دورهها کتابخانههاى غنى وجود داشته که انبوهى از کتب و نامهها و ترجمهها در آنها نگهدارى مىشده است.
دکتر خالقى روایتى از ابومعشر نخست از زبان ابن ندیم و سپس حمزه اصفهانى و همچنین بیرونى نقل مىکند. این روایت که در مورد ساخت کتابخانه در ایران باستان، مواد مورد استفاده و اهمیتى است که آنها به استحکام گنجینه کتابها مىدادند، نشان مىدهد که دستکم در زمان ساسانیان صنعت کتاب و کتابخانه وجود داشته است و شرح مسعودى در مورد کتاب بزرگ و مصورى که در سال ۳۰۳ هجرى در استخر فارس دیده است، باز تأکیدى است بر آنکه کتابهاى گرانبها و نوشته شده به آب زر و سیم، چنان که او گفته در دربار ساسانیان وجود داشته است. نویسنده تعداد این کتابها را در دژنبشتهاى عصر ساسانى کم نمىداند و با نقل از طبرى و مسعودى، شهرت و محبوبیت ادبیات ترجمه شده از پهلوى به عربى را مدیون ادبیات نوشتارى غنى ایرانى برمىشمرد. در پایان این بخش دکتر خالقى با استفاده از منابع کهن نخست ۱۲۰ عنوان کتاب از آثار به جاى نمانده پهلوى نام مىبرد. این تعداد کتبى هستند که در منابع آمده است که از آنها ترجمهاى به عربى صورت گرفته است. در کنار آنها نام انبوهى از کتب در الفهرست آمده است که چون تنها نامى عربى از آنها به جا مانده، نویسنده آنها را در زمره کتب پهلوى نیاورده است اما وى بر این باور است که از موضوع ایرانى آنها و یا نام مترجم مىتوان دریافت که آن کتب نیز در اصل به زبان پهلوى بودهاند. برخى از آنها نیز کتابهایى بودهاند که از زبانى دیگر به زبان پهلوى ترجمه شده بودند. چنانکه نویسنده از ابن ندیم نقل کرده است که: «ایرانیان در گذشته کتابهایى را در فلسفه و منطق به پهلوى درآورده بودند.»
دکتر خالقى در تأیید این دیدگاه که ایرانیان بىشک از ادبیاتى نوشتارى برخوردار بودهاند از ابن ندیم نقل مىکند که آنان هفت خط داشتهاند که از هر خط جداگانه براى نوشتن اوستا؛ عهدنامه و منشور و نقش نگین و سکه و جامه و فرش؛ کتابهاى پزشکى و فلسفه؛ نامهنویسى شاهان و نوشتههاى همگانى استفاده مىکردهاند. از همه جالبتر خط هفتم بوده که داراى ۳۶۵ حرف بوده است و با آن خطوط چهره، فال، شرشر آب، طنین گوش، چشمک زدن و اشاره و کنایه و رمز را مىنوشتهاند. این موضوع نشان مىدهد که برخى ایرانشناسان که ایرانیان را فاقد خط و کتاب معرفى مىکنند و معتقدند که آنها روایاتشان را سینه به سینه نقل مىکردهاند، تا چه اندازه بر راه خطا مىروند."
پینوشت: دانلود کتاب "از شاهنامه تا خداینامه"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر