ایرانیان از روزگار گذشته تا به امروز آداب و رسوم فراوانی را با خود به همراه داشتهاند که بیانگر فرهنگ و افکار و عقاید آنان در زمینههای گوناگون بوده است. یکی از این رسوم پسندیده در روزگاران گذشته، برگزاری جشنهایی است که امروزه نیز همچنان بسیاری از آن آیین و رسوم باقی و پابرجاست. شایسته است نگاهی هرچند گذرا بدین آیین و رسوم اندازیم تا شاید کمی بیشتر پدران و مادران خویشتن را بشناسیم. ایرانیان چندین روز در هر ماه از سال را به جشن و نیکی کردن میپرداختند. اما انچه که مهم است این است که این جشنها بیانگر دیدگاه ایرانیان نسبت به انسان و طبیعت و زندگی بوده است که سخن گفتن از آن سالها زمان می برد و ما در این مجال اندک تنها گوشههایی از آن را بیان میکنیم.
طبق گاهشماری ایرانی[1] [2] [3] که یکی از دقیقترین و کاملترین گاهشماریها تا به امروز میباشد، هر ماه از سال، صفتي از خداوند را برشمردند و هر روزِ آن را فروزهاي نام نهادند که هر کدام از این فروزهها و صفات خود نشانگر عظمت خالق این جهان میباشد. جشنهای فراوانی در طول سال به مناسبتهای گوناگون برگزار میگردید[4] [5]، برای مثال چنانچه نام روز و ماه يكي میگشت جشن و سروري را بر پا مینهادند که امروزه بزرگترین آنها مهرگان و تیرگان میباشد. سده و نوروز نیز در کنار دیگر جشنها، از جشنهای ملی و باستانی ایران بوده و هست. هر جشنی را از آن فلسفه و یادگاری برپا میداشتند تا همواره نه تنها آفرینش خویش را به دست خداوندگار جهانیان یادآوری کرده باشند و او را سپاس گویند، بلکه در کنار شادمانی و سرور به نیکی و همنوع دوستی نیز بپردازند که از دیدگاه آنان هیچ نیکی بزرگتر از کمک به همنوع و آبادانی زمین نمیباشد.
جشنهای ایرانیان[6] نمادی از پیوندی دوباره با آفریدگار و خالق این کرهی خاکی میباشد که در کنار طبیعت، که آن را نمودی از ذات خداوندگار عالمیان میدانند، به نیایش به درگاه او میپرداختند و با خویشتن عهدی دوباره میبستند که در راه آبادانی زمین همتگمارند و در راه خوشبختی خود و دیگران از هیچ کوششی دریغ نکنند. جشنهای ایرانیان همواره با پیوند با طبیعت بوده است در آن روزگاران ایرانیان نهتنها پاکیزه نگاهداشتن آن را واجب میدانستند بلکه در راه آبادانی آن نیز کوشش فراوان میکردهاند. تمامی موارد نیز نمود آن در آیین و رسوم هر جشنی هویداست که در تمامی جشنها به ستایش آفریگار پاک این طبیعت میپرداختند و در کنار سرور و شادمانی، به نیازمندان نیز کمک میکردند تا همگان در این سرور و شادمانی شریک باشند چرا که خوشبختی خود را در خوشبختی دیگران میدیدند. جنبهای دیگر که در تمامی جشنها و آیین آنها برجسته میباشد برابری و همبستگی و اتحادی است که در روح تمامی این جشنها وجود دارد. تمامی مردم از هر قوم و قبیله با هر مسلک و مرامی و در هر مقام و جایگاهی در کنار یکدیگر جمع میشدند تا نه تنها به برابری انسان ها اقرار کنند بلکه در کنار آن همبستگی و اتحاد خویشتن را نیز نشان دهند. همگان چه مرد و چه زن، چه پیر و چه جوان در این جشنها سهمی را داشتند و هر کس با توجه به تواناییهایی که داشته است در برگزرای هر چه باشکوهتر این جشنها کمر همت میبسته است.
با چنین نگاهی است که ایرانیان خود را، از ابتدای تاریخ به تحریر درآمده، پیشرو در صلح و بشردوستی میدانند و از میان آنان مردی همچون کوروش کبیر که نگارندهی اولین حقوق بشر در بین جهانیان میباشد ظهور کرده است. چرا که انسان دوستی و صلح و عقیده به برابری انسانها از ابتدای تاریخ به تحریر در آمده جزئی از عقاید بنیادین در بین ایرانیان بوده است که میتوان نمودی از آن افکار و عقاید را در جشنهایشان دید.
در این بین جشن سده[7]، جشنی است که تا چند سدهی اخیر جزئی از جشنهای ملی و تاریخی ایران بوده است و هر ساله با شکوه و عظمتی خاص برگزار می شده است.[8] در کتاب مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان اثر موبد اردشیر آذرگشسب میخوانیم: "پس از برچیده شدن دودمان ساسانی باز هم این جشن مانند سایر اعیاد بزرگ ملی ایران از رونق نیافتاده و هر سال برگزار میشد. قدیمیترین جشنی که در دوره اسلامی به طور آبرومند از سده برپا گردید توسط مرداویج زیاری بود که در سال 323 هجری در اصفهان برگزار شد و نویسندگان ایرانی از شکوه و جلال این جشن در تاریخ مطالبی ذکر نمودهاند. در پایان قرن چهارم در زمان سلطان محمود غزنوی دوباره این جشن رونقی پیدا کرد. سلطان محمود غزنوی نیز سده را جشن گرفت. ملک شاه سلجوقی در سال 484 هجری سده را در بغداد جشن گرفت و حکیم عمر خیام نیشابوری در کتاب نوروزنامه صریحاً نوشت: هر سال تا به امروز آیین آن (سده) پادشاهان نیک عهد در ایران و توران به جای میآوردند. [9] و شاعران بسیاری (همچون عنصری، منوچهری، ابوالقاسم مطرز، فرخی، مجد الاسلام کرمانی، فردوسی و …) در وصف آن اشعاری سرودهاند.
شد موسم جشن سده ساقی بیا و می بده وز آب آتشسان رسان ما را به نار موقده
بر ما خدا از مکرمت فرموده آتش مرحمت کاین نار پر نور و صفا دارد هزاران فایده
زین آخشیج پر بها، زین نعمت نغمت نما روشن شده تاریکها، ظلمت شده آتشکده
هان ای نگار مهوشم، آبی بزن بر آتشم من با چنین آبی خوشم همچون یهود از مائده
درهم چو روزی محترم، درهم چو جشنی محتشم باید شمردن مغتنم، برخیز مارا می بده
روزی خوش و دلکش بود، چون گفتگو ز آتش بود آبی چو آتش خوش بود، مخصوص در آتشکده
(شادروان مجد الاسلام کرمانی [10])
در وصف نقطهی آغاز پیدایش این جشن سخنان بسیاری آمده است که نمونهی آن را در شاهنامهی فردوسی میبینیم:
چون روز صد روز از زمستان بزرگ[11] میگذشت ایرانیان به سنت هر ساله جشني آغاز ميگرديد. سده به هنگام غروب آفتاب با آتشافروزی و سرودخوانی و دستافشانی و پایکوبی برگزار میشد و همه افراد مملکت از هر فرقه و مذهبی که بودند در آن شرکت می جستند. [12] رسم بود که در یک لحظهی معین آتش افروخته میشد، بزرگان، بازرگانان، امیران، امیرزادگان و اغلب کشاورزان و مردمی که توانایی داشتند در فراهم کردن هیمه و خار و مواد سوختنی شرکت میکردند و به فراخور حال چندین بار چوب و خار و چیزهای دیگر متعهد میشدند. برای اطعام مردم، گاو و گوسفند و برنج و سایر مواد غذایی میپرداختند. همه مردم وظیفهی خود میدانستند که در جشن شرکت کنند. به شکل نذر و وظیفه، در برگزاری جشن کمک مینمودند. [13] همگان در کنار یکدیگر و با کمک یکدیگر در برگزاری این جشن تلاش مینمودند که نشانگر برابری بین افراد و همچنین تعاون و همبستگی بین آنان میباشد. ستایش خداوند و سپاس از او نیز چه پیش از آتش افروزی چه به هنگام آن جزئی از مراسم بودهاست و همچنین نذر و بخشش و نیکی کردن نیز قبل و پس از آتشافروزی یکی از رسوم این جشن میباشد. اين چنين بود كه پدران ما دغدغهي روزمرگي را با برپايي جشني فرآموش ميكردند و زماني را خارج از زندگي روزمره تنها به ستایش خداوند و نیکی کردن در کنار سرور و شادمانی ميگذراندند.
در وصف نقطهی آغاز پیدایش این جشن سخنان بسیاری آمده است که نمونهی آن را در شاهنامهی فردوسی میبینیم:
بر آمد به سنـــگ گران سنـگ خرد هم آن و هم این سنـگ گردید خرد
فروغی پـــدید آمد از هر دو سنگ دل سنگ گشت از فروغ آذرنـــــگ
جهــــاندار پیش جهان آفریــــن نـــیایش همی کرد و خواند آفرین
که اورا فـــروغی چنین هدیه داد همین آتــــــش آن گاه قبله نهاد
یکی جشن کرد آنشــب و باده خورد ســــده نام آن جشن فرخنده کرد
چون روز صد روز از زمستان بزرگ[11] میگذشت ایرانیان به سنت هر ساله جشني آغاز ميگرديد. سده به هنگام غروب آفتاب با آتشافروزی و سرودخوانی و دستافشانی و پایکوبی برگزار میشد و همه افراد مملکت از هر فرقه و مذهبی که بودند در آن شرکت می جستند. [12] رسم بود که در یک لحظهی معین آتش افروخته میشد، بزرگان، بازرگانان، امیران، امیرزادگان و اغلب کشاورزان و مردمی که توانایی داشتند در فراهم کردن هیمه و خار و مواد سوختنی شرکت میکردند و به فراخور حال چندین بار چوب و خار و چیزهای دیگر متعهد میشدند. برای اطعام مردم، گاو و گوسفند و برنج و سایر مواد غذایی میپرداختند. همه مردم وظیفهی خود میدانستند که در جشن شرکت کنند. به شکل نذر و وظیفه، در برگزاری جشن کمک مینمودند. [13] همگان در کنار یکدیگر و با کمک یکدیگر در برگزاری این جشن تلاش مینمودند که نشانگر برابری بین افراد و همچنین تعاون و همبستگی بین آنان میباشد. ستایش خداوند و سپاس از او نیز چه پیش از آتش افروزی چه به هنگام آن جزئی از مراسم بودهاست و همچنین نذر و بخشش و نیکی کردن نیز قبل و پس از آتشافروزی یکی از رسوم این جشن میباشد. اين چنين بود كه پدران ما دغدغهي روزمرگي را با برپايي جشني فرآموش ميكردند و زماني را خارج از زندگي روزمره تنها به ستایش خداوند و نیکی کردن در کنار سرور و شادمانی ميگذراندند.
اینچنین پدران و مادران ما در کنار طبیعت، که خود را جزئی از آن میدانستند، روزگار خویش را سپری میکردند و همواره در آبادانی و خرمی آن کوشش فراوان میکردند. شادی را بین همنوعان خویش فارغ از قوم و نژاد و دینشان قسمت میکردند و خوشبختی خود را در خوشبختی دیگران میدیدند و همواره مروج فرهنگ برابری در پیشگاه خداوند بودهاند. باشد که ما نیز با پاسداری این جشنها و آئین به سنت گذشتگان خویش سهمی در ترویج این فرهنگ و آیین نیک داشته باشیم چرا که رمز پایداری این آئین و رسوم برخواسته از ذات هماهنگ با فطرت انسانی آنها میباشد.
پینوشت: 10 بهمن سالروز جشن سده میباشد.
پینوشت: بازانتشار از وبلاگ مسدود شده آوای آزادی
[9] مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، اثر موبد اردشیر آذرگشسب، صفحه 252
[10] شاد روان مجدالاسلام کرمانی که از دانشمندان معمم و آزادیخواهان صدر مشروطه بود چکامهای زیبا دربارهی جشن سده و اعتبار و ارزش آن دارد. مراجعه کنید به گاهشماری و جشنهای ایرانیان، تحقیق و نوشته هاشم رضی، بهمن 1358، صفحه 367 و 368
[12] مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، اثر موبد اردشیر آذرگشسب، صفحه 252
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر