آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند
یک نفر در آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد میکند بیهوده جان قربان
یک نفر در آب دارد میکند بیهوده جان قربان
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره جامه تان بر تن
یک نفر در آب میخواند شما را
موج سنگین را به دست خسته میکوبد
باز میدارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بیتابیش افزون
میکند زین آبها بیرون
نان به سفره جامه تان بر تن
یک نفر در آب میخواند شما را
موج سنگین را به دست خسته میکوبد
باز میدارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بیتابیش افزون
میکند زین آبها بیرون
گاه سر . گه پا
آی آدمها
او ز راه دور این کهنه جهان را باز میپاید
میزند فریاد و امید کمک دارد
آی آدمها که روی ساحل آرام ، در کار تماشائید !
موج میکوبد به روی ساحل خاموش
پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش
میرود نعره زنان. وین بانگ باز از دور میآید :
موج میکوبد به روی ساحل خاموش
پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش
میرود نعره زنان. وین بانگ باز از دور میآید :
آی آدمها ..
و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد بانگ او رساتر
از میان آب های دور ی و نزدیک
باز در گوش این نداها
در صدای باد بانگ او رساتر
از میان آب های دور ی و نزدیک
باز در گوش این نداها
آی آدمها ...
بیست و هفتم آذر ماه هزار و سیصد و بیست
دیروز برای ژاپن و امروز برای ایران، مرثیهای برای انسانیت.
در پیام نوروزی امسال نوشتم:
"... انسان امروزی در این روزگار سخت در معرض آزمایشی بزرگ قرار دارد آزمایشی که بایستی در آن نشان دهد هنوز هم انسان است. مفهوم انسان و انسانیت، فرای مفاهیم دینی و مذهبی و نژادی و ملیتی و جنسیتی قرار گرفته است، مفهومی که تنها و تنها در عمل نمود پیدا میکند و هویت و ذات خویش را آشکار میگرداند. ... درد ژاپن، لیبی، ایران و ... درد همهی انسانهاست. ... سعدی چه زیبا گفت:
بنى آدم اعضای يك پیکرند
که در آفرينش ز یک گوهرند
که در آفرينش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
نشاید که نامت نهند آدمی
در پی حوادثی که در سال گذشته رخ داد، سال جدید کارزار مبارزه برای مرگ و یا زنده شدن مفهوم انسانیت است. انسانیتی که امروز چهرهای ژولیده و پریشان به خود گرفته است و کمرش زیر بار بیتفاوتیها خم شده است.
...
بیایید امسال نشان دهیم هنوز هم هستند کسانی که دلشان برای انسان و انسانیت میتپد."
پینوشت:
پینوشتهای دیگر: